-
۷۶۹
با سلام و احترام فراوان به محضر تمام معلمان و مربیان محترم.
اینجانب پس از سالها نشستن در کلاسهاى درس و استفاده از محضر معلّمان بسیار، به این نتیجه رسیدم که تعداد قابل توجّهى از آموزگاران ما، هیچ اطّلاعى درباره «بد تدریس کردن» ندارند و اصول و قواعد آن را نمىدانند. به همین دلیل و از ترس اینکه نکند فضاهاى آموزشى ما دچار یکنواختى و کسالت شوند، راهکارهاى کلاسدارى متنوّعتر و جدیدتر را در قالب 20 نکته به تحریر درآوردم. به این امید که مورد توجه و استفاده قرار گیرد. نکتههاى مورد نظر به این شرح است:
1. به محض ورود به کلاس، وارد بحث درسى شوید و هیچ زمانى را براى آمادگى ذهنى شاگردان در نظر نگیرید. مگر به شما ربطى دارد که ذهن شاگرد هنوز درگیر مسائل ساعت قبل یا زنگ تفریح است؟ شما باید از لحظات ساعت درسى استفاده کنید و خواندن شعر، روایت، بیان یک حکایت یا چیزهایى از این دست، دقایقى از کلاس را مىگیرد. اهمیتى ندارد که بیان چنین مطالبى تا چه حد در آمادگى شاگرد و تمرکز حواس او براى درس، مؤثر است.
2. هرگز روش تدریس خود را تغییر ندهید و همواره از همان روش سخنرانى و توضیحى استفاده کنید. لزومى ندارد که با استفاده از روشهاى دیگر تدریس، تنوع ایجاد نمایید و بنابر «قانون شدّت» (1) با ایجاد هیجان در کلاس، سطح یادگیرى شاگردانتان را بالا ببرید و از مقدار فراموش شدن درس بکاهید. مثلاً براى تدریس درس «جانوران» آنها را براى گردش علمى به موزه جانورشناسى یا باغ وحش نبرید که حیوانات را از نزدیک ببینند و جزئیات مسائل درسى را «مشاهده» کنند و براى شما گزارش از مشاهدات خود بنویسند؛ بلکه به عکسهاى کتاب درسى در این رابطه اکتفا کنید و باز هم به همان روش توضیحى و سخنرانى که خودتان بیان درس را به عهده دارید، تکیه نمایید.
3. احتیاجى نیست که هنگام تدریس، گاهى شاگردانتان را درگیر مطلب کنید و از آنها سؤالاتى بپرسید تا در مسیر درس، تعاملى ایجاد شود. اهمیتى ندارد که سخن گفتن یک جانبه معلم، خستگى و کسالت مىآورد و از ضریب یادگیرى شاگرد مىکاهد. مهم این است که حجم مورد نظر کتاب را تدریس کنید؛ نه اینکه شاگردان چه درصدى از مطالب را دریافت کرده و آموختهاند.
4. اگر شاگردى سؤالى پرسید، توجهى به این مسئله نداشته باشید که جواب دادن به این سؤال در وسط درس، ممکن است مسیر تدریس را تغییر دهد و مدیریت زمان از دستتان خارج شود. نه تنها آن سؤال را (بدون در نظر گرفتن شرایط) پاسخ دهید، بلکه سؤالات دیگرى را هم که در ادامه براى سایر شاگردان پیش مىآید، بى جواب نگذراید. به آنها نگوئید که سؤالات را یادداشت کنند و در زمان مخصوصى که از قبل در طرح درستان در نظر گرفتهاید، بپرسند.
5. در هنگام تدریس، توجهى به روحیه حاکم بر کلاس نداشته باشید؛ مثلاً اگر ساعت قبل یا بعد، امتحانى برگزار شده یا قرار است برگزار شود و شاگردان در ناراحتى یا اضطراب حاصل از آن هستند، هیچ صحبتى در این باره نکنید و براى خارج شدن از این حالت، کمکى به آنها ننمایید؛ بلکه تدریستان را (حتى اگر درس بسیار مهم و مشکل باشد) انجام دهید.
6. براى دسته بندى و توجه دادن به نکات مهم از تخته سیاه یا سایر وسایل کمک آموزشى استفاده نکنید. لزومى ندارد که مطالب، دسته بندى شده و قابل به ذهن سپردن، به شاگرد عرضه شود. احتیاجى هم نیست که با ابزار جدید آموزشى، جدولها، شکلها و تصاویر لازم را به شاگردانتان ارائه کنید. همان روشهاى قدیمى آموزشى، براى رسیدن به یادگیرى مطلوب، کافى هستند.
7. در آغاز آموزش هر مطلب، رفتار ورودى (2) را ارزیابى نکنید و از کامل بودن ساخت شناختى (3) شاگردان مطمئن نشوید. مهم نیست که آموختههاى قبلى آنها (حتى آن دسته از آموختهها که پایه درس امروز است) کامل شدهاند یا نه، به هر حال آنها باید درس امروز را بفهمند و بیاموزند.
8. در امر تدریس شعار «هر چه پیش آید خوش آید» را سرلوحه اعمالتان قرار دهید و «تهیه طرح درس سالانه یا ماهانه و....» را کارى عبث و مربوط به معلّمان بى تجربه بدانید. چه لزومى دارد که شما از ابتداى سال تحصیلى یا دوره آموزشى برنامه داشته باشید و حجم تدریس هر جلسه را برنامه ریزى کرده باشید؟ چه نیازى هست که شما آزمونهاى گاه به گاه داشته باشید و از قبل براى آنها زمان تعیین کرده باشید؟ درباره هر جلسه، شب قبل تصمیم بگیرد و هر طور که سلیقه و حوصلهتان ایجاب مىکرد، مسیر آموزشى یک سال یا دوره تحصیلى را طى کنید و به اتمام برسانید.
9. «وعده» و «وعید» را در هر موقعیتى که احساس نیاز کردید؛ به کار بگیرید و نگران این نباشید که آیا امکان به جا آوردن آنها را دارید یا نه. لازم نیست به فکر مسئله «خوش قولى» باشید و به موقعیت خود در میان شاگردان و تأثیر کلامتان بر آنها فکر کنید. آن لحظه، تأثیر آن وعده یا وعید در کلاس اهمیت دارد که اهداف همان لحظه و همان جلسه درسى را تأمین نماید.
10. وقتى روى تخته یا وایت بُرد مىنویسید، به مرتب بودن و منسجم بودن و حتى کامل و صحیح بودن نوشتهها توجه نکنید. هیچ کدام از این نکتهها اهمیتى ندارد. حتى موقع پاک کردن مطالب، از دست و آستین کمک بگیرید و ترتیبى در پاک کردن و دوباره نوشتن قائل نباشید.
11. همیشه به دانشآموزان یادآورى کنید که «حافظه» تنها چیزى است که در دوران تحصیل مفید است. کلماتى مثل «تفکر»، «تحلیل»، «درک» و واژههاى ناخوشایندى از این دست، کاملاً بیهودهاند. با تمام قدرت تلاش کنید این کلمات را از قاموس آموزش، حذف کنید. فقط مطالب و معلومات درسى را به شاگردان ارائه نمایید و ذهنتان را درگیر فهمیدن و اندیشیدن نکنید. بگذارید حفظ کنند و نمره بگیرند.
12. این حق شماست که ساعت استراحت شاگردان را براى درس، که یقیناً اهمیت بیشترى دارد، استفاده کنید. حتماً شاگردان در طولانى شدن درس تا این ساعت، مقصّر بودهاند؛ پس اشکالى ندارد که به جاى استراحت و آماده شدن براى ساعت بعد، در خدمت شما و درستان باشند.
13. این شاگردان هستند که باید در کلاس باشند؛ غیبتهایشان را موجّه کنند؛ از قبل به مسئولان اطلاع بدهند و... شما مىتوانید به محض وقوع کوچکترین مشکلى، به کلاس نروید یا دیر به کلاس برسید. عقب ماندگیهاى درسى را هم، با کلاسهاى جبرانى یا بالابردن سرعت تدریس جبران کنید. به هیچ وجه هم براى تأثیر منفى این مسائل بر روحیه شاگردان و در نتیجه کاهش یادگیرى آنان، نگران نباشید. مهم این است که شما به عنوان معلم و استاد از کار خود راضى باشید و خود را در فشار و اجبار حضور به موقع و همیشگى درکلاس نبینید. این گونه ناراحتیها براى معلم خوب نیست و بر روند کارش تأثیر منفى مىگذارد.
14. در هنگام تدریس انرژى زیادى صرف نکنید. روى صندلى خود با آرامش بنشینید و بدون اینکه کوچکترین فشارى به حنجره خود بیاورید، درستان را بدهید. از بالا و پایین بردن صدا، سکوتهاى معنى دار و به موقع، حرکت در میان صندلیهاى دانشآموزان و سایر روشهاى این چنینى بپرهیزید. این کارها علاوه بر اینکه انرژى زیادى از شما مىگیرند، باعث مىشوند شاگردان نتوانند به امورى که برنامه ریزى کردهاند در کلاس انجام دهند، برسند و درمیان شما و شاگرد دلخورى پیش بیاید.
15. براى به دست گرفتن انضباط کلاس، چنان جدّى و خشک با شاگردانتان رفتار کنید که جرأت کوچکترین بى انضباطى، خنده، احساس صمیمیت و... به خود ندهند و «از دیوار صدا در بیاید از شاگردان در نیاید». صمیمیت شاگرد با معلم مضرّات فراوانى دارد، علاوه بر اینکه «رویشان زیاد مىشود» و «کلاس را روى سرشان مىگذارند.» ممکن است گاهى دلشان بخواهد مشکلشان را با معلم طرح کنند و او مجبور شود گامى براى حل آن مشکل بردارد. این در حالى است که معلم باید تمام حواسش متمرکز بر درس و تدریس باشد و این صمیمیتها اصلاً به نفع روابط معلم و شاگردى و اصول کلاسدارى نیست.
16. اگر احیاناً کسى از برخوردهاى خشن و خشک شما با شاگردان انتقاد کرد، وجود روحیه «انتقاد پذیرى» را آن هم «در اشدّ حالت ممکن» در لیست اخلاق حسنه خود به اثبات برسانید، شروع کنید به صمیمى شدن با شاگردان؛ به صورتى که هیچ فاصله و حدّ و مرزى به نام «معلم و شاگردى» میان شما باقى نماند و شوخیهاى بسیار جالب شما با دانشآموزان، تمام خشونتها و دلخوریهاى سابق را به کلّى و از ریشه و بُن، برکَنَد.
17. معلومات خود را در حدّ کتاب درسى نگه دارید. هیچ ضرورتى ندارد که بیش از آن، چیزى بدانید. اگر هم روزى، شاگردى، سؤالى پرسید که خارج از محدوده اطلاعات محدود شما بود، او را متهم کنید که نظم کلاس را بر هم مىزند و ذهن شاگردان دیگر را مشوش مىکند یا به هر روش دیگرى که صلاح مىدانید، از جواب دادن طفره بروید؛ هرگز واژه «نمىدانم» را بر زبان نیاورید یا وعده «پاسخى در آینده بر اساس مطالعه» را به او ندهید.
18. «احترام» واژهاى است که مخصوص شاگرد در کتب لغت وضع شده است و ارتباطى با معلم ندارد. پس تا مىتوانید از شاگردانتان انتظار داشته باشید که آن را در مورد شما «مرعى بدارند»؛ امّا خود را موظف به رعایت آن درباره شاگردان ندانید.
19. از آنجا که شما مسئول فرهنگى و مربّى امور تربیتى نیستید و وظیفهاى براى تعظیم شعائر الهى ندارید، هیچ لزومى ندارد که در ایام شادى یا حزن مذهبى، نکتهاى در این زمینه یادآور شوید یا پوشش ظاهر خود را براساس آن تغییرى بدهید. چه کسى گفته است که شما در شکل دادن به باورها و ارزشهاى درونى شاگردان، نقشى مىتوانید داشته باشید و وظیفهاى در این مورد دارید؟
20. سرعت تدریس و مقدار توضیحات را براساس آنچه از قبل تصمیم گرفتهاید، تنظیم کنید؛ نه با توجّه به فضاى کلاس. بنابراین حتى اگر متوجه شدید که شاگردان به این توضیحات نیاز ندارند و صحبتهاى شما برایشان خسته کننده است، تدریستان را براساس برنامه ریزى قبلى انجام دهید و صحبتهایتان را خلاصه نکنید. اگر هم دیدید که شاگردان متوجه مطلب نشدهاند و به توضیح بیشترى نیاز دارند، نگاهى به ساعت بیندازید و از مطلب بگذرید تا طبق برنامه به تدریستان برسید.
با آرزوى کلاسهایى به یادماندنى براى شما و شاگردانتان.
-----------
پاورقی:
1) قانون «شدت» یکى از قوانین یادگیرى است که مىگوید: یک واقعه مهیج وجذّاب، بیشتر از یک واقعه عادى و کسل کننده در ذهن مىماند. (کلیات روشها و فنون تدریس، امان الله صفوى، تهران، معاصر، دهم، 1384، ص20).
2) وضعیت کنونى دانش و مهارت یک دانشآموز در رابطه با وضعیتى که معلم براى آینده او در نظر گرفته است (همان، ص41).
3) آموختهها و تجربههاى گذشته شاگرد. (مهارتهاى آموزشى و پرورشى، حسن شعبانى، تهران، سمت، نوزدهم، 1384، ص17).