-
۲۲۶
1- حضرت علی علیه السلام در ضمن خطبهای فرموده است:
-
«سوگند به خدا [برادرم] عقیل را در شدت فقر و بی چیزی دیدم، که یک من گندم
[از بیت المال] شما را از من خواست. و کودکانش را از تهیدستی با موهای
غبارآلود و رنگهای تیره دیدم، مانند آنکه رخسارشان با نیل سیاه شده بود.
چند بار نزد من آمد و همان گفتار را تأکید و تکرار میکرد، و من گفتارش را
گوش میدادم، و میپنداشت دین خود را به او فروخته و از روش خویش دست
برداشته دنبال او میروم، پس پارهٔ آهنی برای او سرخ کرده نزدیک تنش بردم
تا عبرت گیرد. پس از درد آن ناله و شیون کرد؛ مانند نالهٔ بیمار (1) و
نزدیک بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم: ای عقیل! مادران در سوگ تو بگریند،
(2) آیا از پاره آهنی که آدمی آن را برای بازی خود سرخ کرده، ناله میکنی و
مرا به سوی آتشی که خداوند قهار، برای خشم خود برافروخته میکشانی؟! آیا
تو از این رنج مینالی و من ازآتش دوزخ ننالم؟!» (3)
2- «روزی عقیل بن ابی طالب، نزد علی [علیه السلام] آمد و گفت: «مبلغی به من بده. وامی دارم میخواهم بپردازم.
امام فرمود: «وام تو چقدر است؟» عقیل پاسخ داد. امام فرمود: من این مبلغ را ندارم، صبر کن تا جیرهام از بیت المال پرداخت شود، در اختیار تو خواهم گذاشت. عقیل گفت: بیت المال در دست توست باز می گوئی، صبر کن تا جیرهام پرداخت شود! تازه، جیرهٔ تو چقدر است، و اگر همهٔ آن مبلغ را به من بدهی چه خواهد شد؟ امام فرمود: من و تو هر کدام، مانند یک تن از عموم مسلمانانیم و امتیازی بر دیگران نداریم... اگر مایلی شمشیرت را بردار من هم شمشیرم را برمی دارم و با هم میرویم به حیره؛ در آنجا بازرگانانی ثروتمند زندگی میکنند، به یکی از آنان شبیخون میزنیم و اموالش را میگیریم و میآییم. عقیل گفت: یعنی برویم دزدی کنیم؟! امام فرمود: اگر مال یک تن را بدزدی بهتر نیست از این که مال همه را بدزدی؟...» (4)
3- امام علی علیه السلام در نامهای به زیاد بن ابیه، قائم مقام عبدالله بن عباس حکومت بصره، به هنگامی که ابن عباس حاکم بصره و شهرهای اهواز و فارس و کرمان بود، چنین نوشت:
- «و من سوگند یاد میکنم به خدا؛ سوگند راست؛ اگر به من خبر رسد که تو در بیت المال مسلمانان به چیزی کم یا زیاد خیانت کردهای، بر تو سخت خواهم گرفت، چنان سختگیری که ترا کم مایه و گران پشت و ذلیل و خوار گرداند. [ترا از مقامت برکنار میکنم و آنچه از بیت المال اندوختهای می ستانم به طوری که درویش گردی و توانائی کشیدن بار مؤونه و روزی عیال را نداشته باشی و در نظر مردم پست گردی]» (5)
4- آن حضرت علیه السلام به عاملین خود نوشت:
نوک قلمهای خود را تیز کنید، بین سطرهای نوشته زیاد فاصله نیندازید، حرفهای زیادی را حذف کنید و روی کاغذ نیاورید و به بیان اصل معنی بپردازید و لفاظی نکنید و از زیاده روی در مصرف بپرهیزید، چه، بیت المال مسلمین تحمل اینگونه ضررها را ندارد. (6)
5- حضرت علی علیه السلام یک شب مشغول رسیدگی و حسابرسی بیت المال بود که طلحه و زبیر بر حضرت وارد شدند، امیرالمؤمنین علیه السلام چراغی را که در مقابلش بود خاموش کرد و چراغ دیگری را روشن کرد، آن دو در نهایت شگفتی و تعجب پرسیدند چرا چنین کردی؟ فرمود:
برای آنکه روغن آن از بیت المال بود و من سزاوار ندیدم که در مصاحبت خصوصی با شما از آن استفاده کنم. (7)
6- حضرت علی علیه السلام هر روز صبح که میشد وارد بازار مسلمین میشد در حالی که تازیانهاش بر دوش بود، اول بازار میایستاد و میفرمود:
ای اهل بازار و تجار، از خدا طلب خیر کنید و با آسان گیری بر مردم، خیر و برکت را به کسب خود وارد کنید، شغل را به زینت حلم مزین نمایید، حتماً از دروغ و قسم پرهیز کنید، از ظلم و بی انصافی اجتناب نمایید و به داد محرومین برسید و به هیچوجه به ربا و معاملات ربوی نزدیک نشوید. (8)
7- یکی از شبها مقداری پول برای حضرت علی علیه السلام آوردند فرمود: هم اکنون آن را تقسیم کنید، عرض کردند، الان شب است صبر کنید تا فردا تقسیم کنیم.
فرمود: آیا شما یقین دارید که من فردا زنده هستم.
گفتند: ما هم برای خود چنین باوری را نداریم.
فرمود: پس تأخیر نیندازید. شمعی آوردند، زیر نور شمع اموال را تقسیم کردند. (9)
8- در زمان حضرت علی علیه السلام مردم به سفرهٔ درهم و دینار معاویه هجوم میبردند عدهای از راه خیرخواهی میگفتند یا امیرالمؤمنین از اموال بیت المال به اشراف عرب و قریش بده که اینقدر از کنار تو پراکنده نشوند میفرمود:
آیا از من میخواهید که پیروزی را از طریق ظلم دست آورم نه به خدا سوگند چنین کاری را نخواهم کرد. (10)
ا-----------------
پی نوشت ها:
1- یکی از فضلا و اساتید معاصر، اینجا را چنین ترجمه کردهاند: «پس چون شتر گر گرفته، از رنج آن ناله برآورد.» «مجموعهٔ مقالات» / 109.
2- استاد مذکور، این قسمت را چنین ترجمه کردهاند: «زنان گم کرده فرزند، تو را کم بینند.»
3- نهج البلاغه، صبحی صالح/ 346-347، خطبهٔ 224.
4- «بیدارگران اقالیم قبله» / 241-215. نقل از «بحارالانوار»، ج 114/41.
5- «نهج البلاغه» فیض الاسلام ص 862، با تصرف و تغییر در تحریر.
6- بحارالانوار جلد 41 صفحه 105.
7- الامام علی بن ابیطالب علیه السلام صفحه 500.
8- بحارالانوار جلد 41 صفحه 104.
9- امالی شیخ طوسی، صفحه 257.
10- بحارالانوار جلد 41 صفحه 109.