-
۳۳۹
قضیّهی مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیّهی
ویژه است؛ اگرچه که در آن دورهی خاص - یعنی در دورهی فاصلهی بین
مشروطیّت و سرِ کار آمدن رضاخان - حوادث گوناگونی در کشور بهوجود آمده و
همزمان با نهضت جنگل، چند کار بزرگ دیگر هم در گوشه و کنار کشور - مثل
مرحوم شیخ محمّد خیابانی در تبریز، یا کلنل محمّدتقی خان پسیان در مشهد -
اتّفاق افتاده که اینها همه تقریباً همزمان است، لکن قضیّهی جنگل یک
قضیّهی ویژه است. خب ما قضایای تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانی و
اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و
اطّلاعات زیادی داریم، امّا آن صبغهی مردمی و نجابتی که در کار مرحوم
میرزا کوچک خان جنگلی هست، در هیچ کدام از این دو سه کار دیگری که همزمان
در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد. میرزا کوچک - همین
طور که اشاره کردید - یک روحانی است، یک طلبه است. البتّه من شنیده بودم،
نقل شد برای ما از سالها پیش که ایشان مرحوم میرزای شیرازی را درک کرده،
لکن خیلی باورکردنی نیست. این را مرحوم پدرم نقل میکرد از مرحوم آ سیّد
علیاکبر مرعشی - که شوهر خواهر پدر ما بود، یعنی باجناق مرحوم شیخ محمّد
خیابانی بود - که او از بزرگان علمایی بود که منزوی بود در تهران؛ او گفته
بود که میرزا کوچک درس میرزا را درک کرده. به نظرم نمیآید این خیلی قابل
تأیید باشد، زیرا که سنّ میرزا کوچک در وقتی که میرزای شیرازی از دنیا
رفته، چهارده پانزده سال بیشتر نبوده، بعید به نظر میرسد که ایشان توانسته
باشد درک کند مرحوم میرزای شیرازی را؛ لکن در اینکه طلبه بوده، در اینکه
روحانی بوده، هیچ شکّی نیست؛ در حوزهی خودِ رشت، بزرگانی هم در آن وقت
بودهاند که میتوانسته از آنها استفاده کند، در این هیچ تردیدی نیست.
بنابراین منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است.
رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میکند با
اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز
هم با او مخالفت میکردند، امّا مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملاً
حدود شرعی را رعایت میکرده و اهل درگیری با داخل نبوده. مثلاً کسانی
بودند که مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن
افراطیها - میگفتند اینها را بزنیم سرکوب کنیم! میرزا کوچک نمیگذاشته،
جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکنند؛ یعنی رفتار
هم یک رفتار دینی است.
و حرکت، یک حرکت صددرصد اسلامی و ایرانی است.
خب آن زمان - میدانید دیگر - آن غوغای نهضت مارکسیستی و تشکیل شوروی و
هیاهویی که در دنیا و در بین ملّتها راه افتاده بود و جاذبهای که برای
بعضی از ملّتها بهوجود آورده بود، طبعاً یک عدهای را مجذوب خودش کرده بود
و دوروبریهای ایشان هم از این طریق به ایشان خیانت کردند؛ لکن این مرد،
هم بهخاطر پایبندیاش به اسلامْ جذب تفکّر مارکسیستی نشد و رد کرد بهطور
صریح و قاطع آن نظریّه را - با اینکه جزو نزدیکترینهایی که با او از اوّل
همراه بودند، گرایش پیدا کردند؛ البتّه آنها هم ناکام از دنیا رفتند،
هیچکدام آنها هم خیری از این زندگی ندیدند و از آن جریان بلشویکی هیچ خیر و
تجاوب جوانمردانهای مشاهده نکردند - و مخالفت کرد، هم با اجنبی مخالف
بود؛ یعنی چون سیاستی بود که از طرف اجانب بود، با اینکه اینها مقابلهشان
با دستگاههای حاکم مثل انگلیس و روسهای قزّاق و مانند اینها بود، امّا
درعینحال به آن طرف هم جذب نشد؛ استقلال را حفظ کرد. یک نمونهی خیلی
برجستهای است میرزا کوچک خان.۱۳۹۱/۰۸/۲۹