وبلاگ تبلیغی بلاغ

محتوا و نرم‌افزارهای تبلیغی

دلالت حدیث غدیر بر ولایت و خلافت امام على (ع)

  • ۲۴۸

بعضى از کسانى که صدور حدیث از پیامبر را پذیرفته‏اند اشکال کرده‏اند که این حدیث دلالت بر ولایت و خلافت على، علیه‏السلام، ندارد؛ زیرا کلمه مولى معانى مختلفى دارد8 که از جمله مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- اولى؛ مانند: »مأواکم النّار هى مولاکم«؛9
2- ناصر و یاور؛ مانند: »ذلک بأنّ اللّه مولى الّذین امنوا و أنّ الکافرین لا مولى لهم«؛10
3- وارث؛ مانند: »إنّى خفت الموالى من ورائى«؛11
4- دوست و صدیق؛ مانند: »یوم لا یغنى مولاً عن مولاً شیئاً«.12
و به احتمال زیاد کلمه »مولى
« در حدیث غدیر به معناى دوست و یاور است. شاهد براى این معنى، این است که عده‏اى از کسانى که همراه على، علیه‏السلام، در یمن بودند به دلیل اینکه از او سختگیرى دیده بودند از دست او ناراحت شده و درباره او حرف مى‏زدند و از او عیب مى‏گرفتند؛ بدین جهت پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، در روز غدیر خطبه‏اى خواند و فضائل على، علیه‏السلام، را بر شمرد؛ تا جلالت قدرش را بر مردم روشن سازد و سخنان بیهوده کسانى را که نسبت به او بدگوئى کرده بودند، رد نماید. بنابراین گفته، پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم »هر کس من دوست
و یاور او هستم على دوست و یاور اوست« هیچگونه دلالتى بر نصب على، علیه‏السلام، بر خلافت و ولایت ندارد.13

جواب:
این مهمترین اشکالى است که بر دلالت حدیث غدیر شمرده است و اهل سنت نیز تاکید زیادى روى آن دارند و غالبا حدیث را بر همین معنى حمل مى‏کنند. لکن حدیث را نمى‏توان بر این معنى حمل کرد. در اینجا ابتدا شاهدى را که براى این معنى ذکر کرده‏اند بررسى مى‏کنیم سپس به معناى کلمه »مولى« مى‏پردازیم.

اما شاهدى که ذکر کرده‏اند هیچ دلالتى بر اینکه »مولى« به معناى دوست و یاور باشد ندارد؛ زیرا پیامبر اکرم، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، دو بار على، علیه‏السلام، را به یمن فرستادند؛ ابتدا در سال هشتم که در همین بار بود که عده‏اى پس از بازگشت شکایت او را پیش پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، بردند و پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، از آنها سخت ناراحت شد؛ آنچنانکه خشم چهره مبارک حضرت را فرا گرفت. یکى ازکسانى که در مورد على، علیه‏السلام، شکایت کرد »بفریده« نام داشت که پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، به او فرمودند:
اى بریده! کارى نکن که بخواهى مرا بر على [علیه‏السلام] خشمناک سازى!14
و دیگر پس از این واقعه کسى چنین حرفهایى در مورد على، علیه‏السلام، نزد.
بار دیگر که پیامبر على، علیه‏السلام، را به یمن فرستاد سال دهم بود که على، علیه‏السلام، در بازگشت از یمن در مراسم حجةالوداع به پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، پیوست و این بار هیچکس درباره على، علیه‏السلام، چیزى نگفت و به پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، شکایتى نکرد.15
علاوه بر اینکه شکایت چند نفر از على، علیه‏السلام، موجب این نمى‏شود که پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، در آن بیابان گرم در وسط روز با آن کیفیت کاروان را متوقف کند و در مورد وفات قریب‏الوقوع خود خبر دهد و اولویت خود را بر مؤمنان به آنان یادآورى کند و آنهمه مدح و ثناى على، علیه‏السلام، را بگوید و فضائل آن حضرت را بر شمرد و او را دعا کند و بعد هم به مردم بگوید به على، علیه‏السلام، تبریک بگویید و با او بیعت کنید.

اما کلمه مولى همچنانکه اشاره شد، معانى متعددى دارد لکن هیچیک از آنها غیر از معناى »اولى به تصرف« در اینجا نمى‏تواند صحیح باشد.
مرحوم علامه امینى در کتاب شریف »الغدیر« مى‏فرمایند هنگامى که کلمه »مولى« بدون قرینه اطلاق مى‏شود معناى »اولى بالشى‏ء« از آن متبادر مى‏شود و به فرض که کسى این تبادر را نپذیرد، قرائن محکمى در خود حدیث وجود دارد که دلالت مى‏کند بر اینکه مقصود ازکلمه مولى غیر از اولویت چیز دیگرى نمى‏تواند باشد.16
سپس ایشان حدود بیست قرینه بر این معنى اقامه مى‏کنند که در اینجا به بعضى از آنها اشاره مى‏کنیم:
قرینه اول، بعد از آنکه پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، نسبت به ولایت خود بر مردم از آنها اعتراف گرفتند بلافاصله فرمودند:
من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه.
یعنى همچنانکه پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم بر مؤمنین اولویت دارد على، علیه‏السلام، هم چنین است و این همان معناى ولایت و خلافت است.
به عبارت دیگر، از اینکه پیامبر اکرم، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، ابتدا با اشاره به آیه شریفه، اولویت خود را به مردم یادآورى مى‏کنند؛سپس مى‏فرمایند: »من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه« فهمیده مى‏شود که پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، در صدد هستند که آن ولایتى را که خداوند به ایشان تفویض کرده همان را براى على، علیه‏السلام، اثبات کنند در غیر اینصورت اشاره به اولویت خود بر مؤمنین هیج وجهى ندارد بلکه لغو است.
قرینه دوم، پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، ابتدا با اشاره به وفات قریب الوقوع خود مى‏فرمایند: »بزودى از طرف پروردگار خوانده مى‏شوم و دعوت حق را لبیک مى‏گویم« بعد مى‏فرمایند: »من کنت مولاه فعلىٌّ مولاه« که بخوبى دلالت دارد بر اینکه پیامبر، کلمه مولى معانى متعددى دارد لکن هیچیک از آنها غیر از معناى »اولى به تصرف« در اینجا نمى‏تواند صحیح باشد.

صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم در صدد تعیین جانشین براى خود مى‏باشد.
بنابراین غیر از معناى »اولى به تصرف« معناى دیگرى در اینجا متناسب نیست.
قرینه سوم، اینکه پیامبر، صلى ‏الله‏ علیه ‏و ‏آله و سلم، در آخر خطبه فرمودند: »الله‏اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت على بن ابى‏طالب بعد از من« بخوبى دلالت دارد براینکه مقصود از مولى معناى اولویت بر مردم و خلافت مى‏باشد؛ زیرا رضایت خدا به ولایت على، علیه‏السلام، را در سیاق رضایت او به رسالت خود قرار داده و ولایتى که در کنار رسالت قرار مى‏گیرد به معناى خلافت برمردم است.
در این عبارت قرینه دیگرى نیز دلالت دارد که پیامبر، صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله، على، علیه‏السلام، را بر خلافت نصب کرده‏اند و آن کلمه »من بعدى« مى‏باشد؛ زیرا این کلمه احتمال اینکه ولایت به معنى دوستى یا نصرت باشد، منتفى ساخته و معناى »اولى به تصرف« را متعیّن مى‏سازد.

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

نرم‌افزار اندروید تبلیغی بلاغ

نرم افزار بلاغ جهت دسترسی راحت به محتوای تبلیغی برای مناسبت‌های شمسی و قمری و مطالب مورد نیاز مبلغ و سخنران طراحی شده. قسمت‌های مختلف نرم افزار شامل موارد ذیل می‌باشد: ماه‌های قمری، ماه‌های شمسی، منبر و احکام، نوحه و مرثیه و...

متن کامل