-
۲۶۷
طی سالها تحقیق، کتابها و مقالههای متنوعی
پیرامون زندگیحضرت فاطمه معصومه(س) نگارش یافته است; اما عموم این
نوشتهها برگرفته ازمطالبی است که به طور صریح در متون تاریخی و انساب
ثبتشده است.
این نوعاستفاده از منابع موجب شده تا یافتههای نویسندگان غالباً پیرامون سه محور ثابت(زمان تولد، سفر به قم و رحلت) متمرکز شود.
به
این دلیل گاه به برخی کتبپیرامون زندگی این بانوی بزرگوار برمیخوریم که
از صدها صفحه تنها صفحات انگشتشماری به بیان زندگی وی اختصاص یافته است و
نویسندگان به ناچار مباحث مربوط بهقم، کرامتها و ... را بر مطالب خود
افزودهاند.
حال آنکه به نظر میرسد بارویکرد مجدد به موضوعات پیرامونی میتوان گستره تحقیق درباره زندگی فاطمهمعصومه(س) را وسیعتر کرد و دورنمایی هر چند ضعیف از شخصیت اخلاقی، تربیتی وعلمی وی فرا روی زائران این بانوی بزرگوار قرار داد.
وسعت اطلاعاتی که بتواند در ترسیم این دورنما ما را یاری کند، زمانی نمودمییابد که بدانیم غالب وقایع زندگی به دلیل وضوح و روز مره بودن مورد توجهقرار نگرفته و ثبت نشدهاند.
از این جملهاند: آداب تولد، خواندن اذان و اقامه، مراسم نامگذاری، تعلیم و تعلم، رفت و آمد به نزد پدر و برخوردهای روزانه، حضوردر متن حوادث روزگار، ارتباط با برادران و خواهران، آداب معاشرت، حضور در جمعزنان و محافل علمی خصوصاً که خانههای اهل بیت همواره محل رجوع نیازمندان از هرقسم (فکری، علمی، مالی و حتی سیاسی) بود که بر طرف کردن آن نیازها دیگر اعضایخاندان را نیز خواسته یا ناخواسته در متن حوادث قرار میداد.
بویژه که اغلبنیازهای طرح شده توسط زنان به وسیله بانوان پاسخ داده میشد.
بنابراین با استفاده از روایات پیرامون عصر موسوی و رضوی میتوان از زندگیپدر، مادر، خواهران، برادرها و نقش وقایع در زندگی و افکار وی و ... سخنگفت.
مقاله حاضر بر این اساس و همین نوع اطلاعات به زوایای ناگفته زندگی بانویدو سرا میپردازد.
بانوی برتر فاطمه معصومه(س) از جهتشخصیت فردی و کمالات روحی در بین فرزندانموسی بن جعفر(ع) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا(ع) در والاترین رتبه جایدارد.
این در حالی است که بنا بر مستندات رجالی فرزندان دختر امام کاظم(ع) حداقل هجده تن بودهاند و فاطمه در بین این همه بانوی مکرمه سرآمد بوده است.
حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر(ع) سخن میگوید، دربارهفاطمه معصومه(س) مینویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیلهمعظمه; فاطمه بنت امام موسی(ع) معروف به حضرت معصومه است».
اما شیخ محمد تقی تستری در «قاموس الرجال» پا را فراتر مینهد و فضیلت وی رانه تنها در بین دختران; بلکه پسران حضرت غیر از امام رضا(ع) بینظیر میداند ومینویسد: «در میان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امامرضا(ع)، کسی همشاءن حضرت معصومه(س) نیست».
بیگمان این نحوه اظهارنظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) بربرداشتهایی استوار است که از متن روایات وارده از ائمه: به دست آمده است;روایاتی که مقامهایی را برای فاطمه معصومه(س) برشمردهاند مقامی که نظیر آن رابرای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکردهاند و به این ترتیب نام فاطمهمعصومه(س) را در شمار زنان برتر جهان قرار دادهاند.
از این روی لزوم تحقیق وتشریح پیرامون مراحل تربیت و مقامهای معنوی و کمالات اخلاقی در حد ممکن دو چندانمیشود.
دوران قبل از تولد (نقش مادر در شکلدهی به شخصیت فرزند) بدیهی است تاثیرشخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمیتوان انکار کرد.
این ویژگی دروجود فاطمه معصومه(س) نیز بروز یافت.
او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضایلی رابه ارث برد که تنها برادرش; علی بن موسی الرضا(ع) آنها را به صورت کامل در خودجمع کرده بود و به نظر میرسد بتوان سر برتری شخصیت والای فاطمه معصومه(س) بردیگر فرزندان حضرت موسی بنجعفر(ع) را در همین نکته یافت که فاطمه معصومه(س) مانند برادرش از هر دو طرف پدر و مادر پاکیزهترین خصال و ویژگیها را به ارثبرد.
البته بانوان پاکیزه دیگری نیز که افتخار همسری موسی بن جعفر(ع) رایافتند، به فراخور حال خود قابل ستایشند; زیرا در شرایطی به خاندان امامکاظم(ع) پیوستند که وابستگی به این خاندان پیامدهای احتمالی وخیمی را در پیداشت و علاوه بر فشارهای اجتماعی و سیاسی، فقر اقتصادی عادیتری روش حاکمان زمانعلیه امام کاظم(ع) و خاندان پرشمارش بود.
با این همه گویی «نجمه» ستاره زیبای بانوان موسی بن جعفر است که به سانپرفروغترین ستارهها میدرخشد و به راستی که تمام فروغش را به دو پاکیزهگوهرش، علی بن موسی الرضا(ع) و فاطمه معصومه(س) منتقل کرد.
مطالعه سیره ائمه گواهی میدهد که طهارت و پاکی مادر شرط اساسی برای گزینشمادران امامان بوده است و سعادتی که نصیب فاطمه معصومه(س) شد این بود کهمادرش، مادر علی بن موسی الرضا(ع) نیز بود.لذا از هر نوع آلودگی در هراندازهاش به دور ماند.
البته این به معنای تأثیر نداشتن تلاش و کوشش و تقوایالهی در وجود فاطمه معصومه(س) نیست، بلکه علاوه بر همه شایستگیهای فردی که دروجود خویش به وجود آورده بود، از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقیو تکامل معنوی، اخلاقی و علمی سود میبرد.
به نظر میرسد برای پی بردن به نقش نجمه خاتون در تربیت فاطمه معصومه(س) کافیاستبه شیوه انتخاب همسر از سوی امامان خصوصاً امیرمومنان(ع) توجه کنیم; کهبه برادرش عقیل فرمود: «انظر الی امراءه قدرتها الفحوله من العرب لاتزوجهافتلد لی غلاما فارسا.فقال له تزوج بام البنین الکلابیه، فانه لیس فی العرب اشجع من آبائها».
برایم زنی از بانوان شجاع عرب انتخاب کن که فرزندی دلیر به دنیا آورد.در جواب گفتبا امالبنین کلابیه ازدواج کن که در عرب شجاعتر از پدرانش نیست.
حاصل این ازدواج تولد چهار فرزند به سان شیر در شجاعتبود که تا لحظه آخرکنار امام حسین بن علی علیهما السلام ماندند و جان خویش را نثار نمودند.
مادر فاطمه معصومه(س) نیز در روزگار خود بهترین زنان بود.از همین روی و براساس رویای صادقانهای که حمیده مادر امام کاظم(ع) دیده بود، نجمه را به عقدامام کاظم در آورد.
حمیده خود بارها به امام کاظم(ع) درباره نجمه سفارش میکرد و میگفت: پسرم! نجمه بانویی است که هرگز بهتر از او ندیدهام.این چنین شخصیتی قابلیت داشت، بذر آسمانی را در جان پاکش پرورش دهد.
چه گاهبذرهای مردان صالح در مزبلههای زنان ناشایست رشد مییابند و دنیایی را بااعمال ننگین خویش به تباهی میکشانند، اما جان پاک نجمه، بیست و پنجسال قبلامام رضا(ع) را با شرایط ویژهای که طبیعتاً میتوانست آثار خود را در تولدفاطمه(س) نیز بر جای گذارد، به دنیا آورده بود.
نجمه از تولد رضا(ع) اینگونه یاد میکرد: وقتی به فرزندم رضا(ع) حامله شدم،سنگینی حمل را احساس نمیکردم.هر وقت میخوابیدم، صدای تسبیح و تهلیل و تحمیداز درون رحم به گوشم میرسید.از شنیدن صدا بیمناک میشدم، بطوری که از خوابمیپریدم، اما تا بیدار میشدم، دیگر آن صدا را نمیشنیدم.
وقتی متولد شد،دستهایش را بر زمین گذاشت، سر به سوی آسمان برداشت و لبهایش را تکان داد.
همسرم، موسی کاظم(ع) وقتی وارد شد فرمود: ای نجمه کرامت پروردگارت گوارایتباد.
نکته جالب اینکه بعد از تولد رضا(ع) به نجمه خاتون لقب طاهره دادند که بیشکبرای مولود بعدی یعنی معصومه(س) میتوانست مؤثر باشد.
نطفه این روایتبه آسمانی بودن انعقاد ائمه اشاره دارد که آسمانی بودن جایگاهپاک را نیز میطلبد، تا در دوران قبل از تولد علاوه بر خصلتهای کامل پدر،خصوصیات پاک مادری را نیز به وی منتقل کند و لذا ادعای گزافی نیست که بگوییماگر علی بن موسی الرضا(ع) آینه تمام نمای امام کاظم(ع) بود، فاطمه معصومه(س) نیز جلوهای تام و کامل از سیمای پرفروغ مادرش نجمه است.
پاسخ به یک شبهه مروری بر روایات نشان میدهد که هنگام ورود مادران ائمه کهغالبا از کشورهای غیر اسلامی بودند، ذهنیتی وجود داشت مبنی بر اینکه چنینزنانی که سالها در دیار کفر بودهاند و جانشان با آیین کفر سیراب شده است،چگونه میتوانند قابلیت پرورش کودکانی را داشته باشند که نماینده آیین پاکتشیعاند!! البته هر یک از ائمه به مناسبتی به این پرسشهای ناگفته پاسخگفتهاند.
علی(ع) درباره شهربانو فرمود: یا اباعبدالله لتلدن لک منها خیر اهلالارض.ای اباعبدالله برای تو از این زن بهترین اهل زمین متولد میشود.وبر اساس رویای صادقه مژده ازدواج شهربانو را از پیامبر دریافت کرد.
امام صادق(ع) درباره حمیده فرمود: حمیده مصفاه من الادناس لسبیله الذهب.مازالت الاملاک تحرسها حتی ادیت الی کرامه من الله لی و الحجه من بعدی.حمیده مانند شمش طلای خالص از ناپاکیها و ناخالصیها پاک استبه خاطر کرامتیکه خدا نسبتبه من و حجت پس از من عنایت فرمود.فرشتگان او را همواره نگهداری کردند تا به من رسید.
رسول خدا(ص) در باره مادر امام جواد(ع) فرمود: «بابی ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فدای پسر برترین کنیزان که از اهالی نوبه و پاکسرشت است.در روایت اخیر صریحاً فرزند به مادر نسبت داده شده است که بر صدقادعای ما گواهی میدهد.
امام رضا(ع) دربارهاش فرمود: «قد خلقت طاهره مطهره.» مادر این پسر پاکیزهآفریده شده است.
امام جواد درباره سمانه فرمود: «ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقی و هی من الجنه لا یقربها الشیطان ماردولاینالها کید جبار عنید و هی کانتبعین الله آلتی لاتنام ولاتخلف عن امهاتالصدیقین والصالحین.» نامش سمانه و بانویی است که حق مرا میشناسد.از بانوانبهشت است.شیطان سرکش به او نزدیک نمیشود و نیرنگ طاغوت کینهتوز در او نفوذ نمیکند.همواره مورد لطف و مراقبت چشم بیدار خدا و از مادران صدیقان و صالحان چیزیکم ندارد.
امام هادی(ع) درباره «سلیل» فرمود: «سلیل، مسلول من الافات والعاهات والارجاس و الادناس.» سلیل از هر آفت و نقصو پلیدی و ناپاکی بیرون کشیده شده است.نرجس مادر امام زمان(عج) که اسلام را در عالم رؤیا پذیرفت و امام هادی(ع) بازفرزند را به او نسبت داد و فرمود: مژده باد تو را به فرزندی که سراسر جهانرا با نور حکمتش پر از عدل و داد کند ... این طیف از روایات به صراحت نشان میدهد که ائمه طاهرین چنین سؤال طرح شدهایرا پاسخ گفتهاند.
حمیده نیز چنین ذهنیتی را جواب داد و فرمود: هرگز بانویی بهتر از او (نجمه)ندیدهام.البته در مقام اثبات نیز چنین اتفاقی بعدها روی داد و برخی محققان همین شبهاترا درباره مادر امام زینالعابدین(ع) مطرح کردند و حتی با توجه به شبهه اصلازدواج امام حسین(ع) با شهربانو را رد کردند.غافل از اینکه در صورت صحت ادعایآنان باید صحت ازدواج مادران غالب ائمه از جمله امام زمان را انکار کرد.
به هر حال قبل از دوران تولد شخصیت نجمه که از تولد امام رضا(ع) تا تولدمعصومه(س) بیست و پنجسال به درازا کشید، توانست آثار عمیق خود را در فاطمهمعصومه(س) بر جای گذارد و او را در بین دختران و حتی تمام پسران غیر از علی بنموسیالرضا(ع) سرآمد کند.
بعد از تولد اعمالی که عموم بانوان اهل بیت: هنگام تولد و پس از آن برایکودکانشان انجام میدادند، برگرفته از توصیههای آسمانی همسرانشان بود کهنمایندگان امین الهی در زمین به شمار میرفتند.
از این روی آنچه انجام میدادند،به عنوان سیره عملی میتواند بخشی از حیات دیگر فرزندان را که در هالهای ازبیخبری و فراموشی قرار گرفتهاند، روشن سازد.این اعمال که از لحظه تولد آغازمیگشت، بارها توسط معصومین(ع) بیان شدهاند اما از دوران هر یک تنها مواردی خاصنقل شده است.
درباره نجمه که چگونه دو فرزندش را پرورش داد، نیز اخباری بر جایمانده است که البته با توجه به خفقان حاکم بدیهی است در حداقل ممکن باشد.
امابا این فرض که شخصیت، معنویت و تقوای نجمه خاتون در طول این مدت ثابت و استواربود، میتوان اعمال و سیره وی را هنگام تولد امام رضا(ع) نسبتبه خواهرش نیزگسترش داد.
از جمله صفات پسندیدهای که نجمه همواره به آن متخلق بود، عبادت ومناجات با پروردگار است.وی آنچنان به عبادت عشق میورزید که حتی مهر فرزند نیزنمیتوانست از عبادت بازش دارد.در آن ایام که به فرزندش شیر میداد، روزی به بستگانش گفت: دایهای بیابید کهمرا در شیر دادن یاری کند.
زنان از این خواهش شگفتزده شدند و پرسیدند آیا شیرت کم شده است؟ پاسخ شنیدندکه:«لا اکذب والله ما نقص الدر ولکن علی ورد من صلاتی وتسبیحی و قد نقص منذ ولدت.» به خدا سوگند که دروغ نمیگویم; ولی ذکرهایی در نماز و تسبیح داشتم که اززمان تولد فرزندم از آنها کم شده است.
چنین رفتارها و اعمالی میتوانست پاکیزهترین و بهترین تأثیر را در فرزند برجای گذارد; چه کودکی که جانش به همراه قطره قطره شیر مادر با اذکار الهیسیراب میشود، به والاترین جایگاه معنوی دستخواهد یافت.
مقامهای حضرت معصومه(س) کودکی که اینچنین مراحل تکامل را پیمود، آیندهایدرخشان نیز داشت.فاطمه(س) با تکیه بر چنین پشتوانهای توانستبه مراحل عالی علم و معرفت دستیابد و به یگانه دوران خویش مبدل شود.در این بخش تنها به یکی از مراتب کمالی که معصومه(س) به آنها دستیافت، اشارهمیکنیم و کمالات دیگر وی را به بخش دوم مقاله حاضر ارجاع میدهیم.
1- عالمه با گذشت ایام، فاطمه معصومه(س) نیز دوران خردسالی را پشتسر گذاشت.در این سالها محل رشد فاطمه معصومه(س) خاندانی بود که او را با دریایی ازعلم و معرفت روبرو ساخت.
پدر، مادر و برادر که هنگام تولد فاطمه معصومه(س)، جوانی 25 ساله بود، هر سهدستبه دست هم داده، محیط تربیتی وی را به مکانی بهشتی مبدل کردند.
خبری در برخی کتب نقل شده است که به خوبی نشان میدهد، فاطمه معصومه(س) زیرنظر خانواده در کوتاهترین مدت ممکن مسیر رشد در علوم را نیز پیمود و ازکمالات روحی و معنوی بهرههای فراوانی از پدر، مادر و برادر برد.
از این روی دردوران کودکی به راحتی میتوانست جوابگوی سوالهای فقهی و دینی مردم باشد و همینامر که نجمه فرزندش معصومه(س) را همانند امام رضا(ع) پرورش داده است و هر آنچهدرباره فاطمه در روایات نیامده را میتوان با عنایتبه اخبار مربوط به امامرضا(ع) دریافت.
یکی از این دست روایات را حاج سید نصرالله مستنبط به نقل ازکتاب «کشف اللئالی» اینگونه ذکر میکند: روزی گروهی از شیعیان وارد مدینهشدند تا سوالهای خود را از امام موسی(ع) بپرسند.
این کار روش معمول در تمامبلاد اسلامی بود که سالیانه یا در اوقات مشخص از سال گروهی را راهی میکردند تاسوالهای دینی، وظایف شرعی و وجوهات را نزد امام ببرند.
آن سال نیز چنینکاروانی از یکی از شهرها به مدینه آمده بود.کاروان پس از ورود به مدینه بهسوی خانه امام راه افتادند به این امید که هم سؤالات خود را بپرسند و هم دیدارحضرت نصیبشان شود.هر چه نزدیکتر میشدند، شوق دیدار افزونتر میشد; تا اینکهجلوی در خانه حضرت رسیدند.در زدند و اجازه ورود خواستند; به آنان اطلاع دادندکه امام در مسافرت است.
اندوه فراوان از اینکه نه امام را دیدهاند و نه پاسخبرای سؤالات خود یافتهاند، رنجسفر را دوچندان کرد.هر چند دلشاننمیخواست، ولی باید خداحافظی میکردند و این کار را هم کردند.اسباب و اثاث خودرا جمع کرده، عزم بازگشت نمودند.هوای مدینه سوزان بود و اینک برای کاروانناکام سوزانتر مینمود.گویی پاهایشان از آن خودشان نبود.دخترکی شیرین زبان وخوش سیما از منزل امام سکوت سنگین کاروانیان را در هم شکست.
او سوالها را ازآنان گرفت و با دقت تمام پاسخ یکایک نامهها را نوشت و نامهها را دوباره بهآنان بازگرداند.مردان بزرگ کاروان که شاید هفتاد سال از عمرشان را در ایندرگاه به مریدی گذرانده بودند، هرگز چنین صحنهای را به یاد نداشتند، کودکی هشتیا نه ساله چگونه میتوانست جواب سوالهای فقهی را بدهد! آنان در دل میگفتند: جواب این سوالها اگر آسان بود، همان علمای شهر میدادند.
سوالها اینقدر پیچیدهبود که ما نزد امام آوردیم.سبحان الله عجب خاندان پاکیزهای.شیعیان خسته از سفر این بار با خوشحالی خاطرهای شگفت که خستگی سفر از یادشانبرده بود، از اهل بیتخداحافظی کردند و در میان نسیم لطیفی که از جانب مسجدپیامبر(ص) میوزید، آن خانه را ترک کردند.
خانهای که مدتی پیامبر(ص) در آنزندگی کرده بود و هنوز خاطره حضورش برای اهل خانه و مردم مدینه زنده بود.شیعیان کم کم از مدینه خارج شدند.مردی، از فاصله دور سواری را دید، او راشناخت او امام موسی بن جعفر(ع) بود.وقتی نزدیکتر رفتند سیمای امام را همهکاروانیان شناختند بیدرنگ پیاده شدند و شتابان نزد ایشان رفتند.خاطره دخترکذهن همه را به خود مشغول کرده بود.
به این جهت در لحظات اولیه برخورد با امامداستان خود را با شور و شادی تمام بازگو کردند و دستخط دخترک را هم نشاندادند.امام تا نامه را گشود، سیمایش از شادی شکفته شد.لبخند ملیحی بر لبانشنقش بست، صورتش را به سوی شیعیانش را برگرداند و با همان لبخند آسمانی سهبار فرمود: «فداها ابوها»: پدرش به فدایش.
این روایتبر تسلط فاطمه معصومه(س) دختر خردسال موسی بن جعفر به مسائل سختولاینحل فقهی و دینی اشاره دارد.
درباره سند روایات علی اکبر مهدی پور مینویسد: این داستان جالب و پر ارج را مرحوم «مستنبط» از کتاب «کشف اللئالی»;تألیف دانشمند نامی شیعه در قرن نهم; ابن العرندس; متوفای حدود 840 ه.
قنقل فرموده است.این کتاب به طبع نرسیده و نسخه خطی آن در کتابخانه شوشتریهاینجف اشرف است که ما دسترسی به آن نداریم.البته عوامل دیگری در رشد شخصیت فاطمه معصومه(س) مؤثر بوده است که از جملهآنها اوضاع سیاسی عصر پدر و برادر است.در دورانی که پدر به شهادت رسید ومنصب ولایتبه برادرش علی بن موسی الرضا(ع) تفویض شد.اختلاف بین برادران دیگربه شدت قوت گرفت و آنان برخی با گستاخی تمام در مقابل برادر ایستادند.
برادرانی که از مادران دیگر بودند.
اما فاطمه معصومه(س) در بین این کشاکشهای تفرقه برانگیز هرگز از موضع دفاع از ولایت رضوی، عقب ننشست، بلکه از شدت علاقهبه برادر، در پی آن حضرت روانه ایران میشود.