-
۳۰۸
تجربه تاریخی حکایت از رویارویی مستمر بین دو تفکر و دو جبهه یا دو نیروی استثمارگر و استثمارستیز دارد. در همه ادوار تاریخ با وجود تفاوت در شکل، ساختار، ابزار و شیوههای اعمالی استثمار و سلطهگری همواره این دو جریان در برابر هم صفآرایی کرده و به مقابله با یکدیگر پرداختهاند. در این میان هدف نهایی نیروی استثمارگر اعمال اراده خود به نیروهای تحت استثمار هدایت آن در چارچوب منافع خود است و هدف نیروی استثمارستیز، رهایی از قید و بند استثمار و بردگی و حرکت در چارچوب منافع خود است.
قیام رسولان بزرگ الهی و ائمه معصومین (ع) گوهر گرانبهایی است که هر کدام در مقطعی از تاریخ علیه ستمگران و کافران چون خورشید تابناک پرتوافشانی میکند و چراغ راه انسانهای وارستهای است که آزادی را در پرتو دین و آموزههای الهی جستجو میکنند. اگر قیامهای انبیاء الهی و نهضتهای دین که به تاسی از آنها و با هدف نجات انسانها انجام گرفت، صورت نمیپذیرد، امروزه زندگی بشر در سایه قداران تاریخ و مستبدان خودکامه و جباران دنیاپرست به مردابی متعفن تبدیل میگشت. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نمونهای عینی از این رویارویی تاریخی است که در واقع نقطه عطفی در تاریخ مسیر بشریت تلقی میشود.
انقلاب اسلامی پس از چند قرن که غربیها دین و خدا را از صحنه اجتماعی زندگی بشریت خارج کرده و آنها را به گروگان گرفته بودند، بار دیگر خدا، دین، معنویت و عدالت را وارد حیات بشر کرد تا بشر در پرتو آموزهها و تعالیم الهی به سعادت برسد. ظهور انقلاب اسلامی با ماهیت الهی و حمایت مردمی خداجوی از سوی مستکبرین جهان خطری آنی تلقی میشد که بایستی با تمام امکانات به مبارزه و مقابله با آن پرداخت. از نظر آنها انقلاب اسلامی منافع جباران را در سراسر جهان به چالش کشانده است.
آنها برای مهار انقلاب اسلامی از تمام امکانات و شیوهها استفاده کردند تا از گسترش، تعمیق و تحکیم اندیشه آن در کشورها و مناطق مهم جلوگیری کنند.
آمریکا که سردمداری جهان غرب را بر عهده داشت و بیش از جهان شرق کمونیستی احساس تهدید میکرد و در ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ رابطه سیاسی یکجانبه خود را با ایران اسلامی نوظهور قطع کرد تا با امکانات و بهرهگیری خود اراده مردان و زنان پولادین قیام کرده را در هم بکوبد و به رغم خرد آن را با بحرانهای امنیتی و مشکلات عدیده اقتصادی مواجهه نماید غافل از اینکه این انقلاب، آمریکا را هم در عرصه نظری و فلسفی و هم در صحنه ژئوپلتیک با بحرانهای فزآیندهای مواجه کرد و آنها را در مسیر سراشیبی قدرت قرار داد.
در شرایطی که آمریکا در منطقه و در عرصه جهانی شکست خورد و در مناطق خاص ژئوپلتیک علیرغم به کارگیری فزآینده تجهیزات و امکانات خود دچار شکستهای پی در پی میشود و مستبدان متحد خود را در کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری از دست میدهد، سخن گفتن از مذاکره و روابط با دولتمردان خودکامه آمریکا جای تأسف دارد بخصوص زمانی که بحث از مذاکره با آمریکا از سوی برخی از فعالان و چهرههای سیاسی نظام باشد.
در آستانه سالگرد و قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا یکی از شخصیتهای سیاسی کشور در گفتوگو با یک نشریه از مذاکره و رابطه با آمریکا سخن گفته که به منظور افکار عمومی، توجه ملت فرهیخته و همیشه بیدار ایران اسلامی، فرزانگان و اندیشمندان دانشگاهی و مراکز آموزش عالی و مسوولان و خدمتگزاران نظام را به نکاتی چند معطوف میداریم.
۱- همانطور که حضرت امام عظیمالشان انقلاب اسلامی بیان فرمودند و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز بارها تاکید داشتهاند، نبرد ما با آمریکا به عنوان سردمدار استکبار جهانی و جریان کفر و شرک و یهود، نبرد جبهه اسلام با جبهه کفر است و این نبرد پایانی ندارد و به حول و قوه الهی "ما آمریکا را در منطقه شکست خواهیم داد".
۲- آمریکا در طول ۳۳ سال گذشته و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دشمنی با ملت فهیم ایران اسلامی، از هیچ کوششی دریغ نورزیده و در این رابطه از تمام امکانات، ابزارها و پایگاههای جهانی و منطقهای خود برای ضربه زدن به اراده این ملت استفاده کرده است و آیا این همه دشمنی جایی را برای مذاکره گذاشته است؟!
۳- امروز آمریکا در صحنه جهانی در موضع ضعف و جمهوری اسلامی ایران علیرغم شیطنتهای استکبار جهانی در موضع قدرت قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران در عرصه داخلی به درخشندگیهای علمی و تکنولوژی و در عرصه منطقهای به نفوذ و قدرت فرهنگی و سیاسی بیبدیلی دست یافته است و آمریکا در صحنه داخلی با مشکلات عدیده ناشی از قیام بخشی از مردم تحت ظلم حاکمان جور و در صحنه بینالمللی و منطقهای با فقدان مشروعیت و بحران از دست رفتن منافع راهبردی مواجه است، منافعی که تاکنون هژمونی و سلطه آن را در جهان فراهم کرده بود. در چنین شرایطی سخن گفتن از مذاکره با آمریکا نه به نفع جمهوری اسلامی ایران که بدون تردید به نفع سردمداران کاخ سفید خواهد بود.
۴- مقاومت و ایستادگی پایدار و مستمر اسلامی در مقابل آمریکا علیرغم فشارهای امنیتی اوایل انقلاب، جنگ نظامی تحمیلی، تحریمهای گسترده اقتصادی در دوران سازندگی و هیاهوهای سیاسی دوران اصلاحات و جنگ همه جانبه سالهای اخیر با محوریت جنگ نرم فرهنگی و رسانهای، بیداری اسلامی کشورهای منطقه و فراگیر شدن ایده و اندیشه انقلاب ناب اسلامی در میان مستضعفان جهان را سبب شده است و آمریکا در این همه فشارهای امنیتی، نظامی، سیاسی و اقتصادی هیچ نفعی نبرده بلکه بیشتر به ایران اسلامی نیازمند شده است.
۵- گاه مشاهده میشود که برخی از مقامات دستگاههای رسمی آمریکا و یا تحلیلگران مراکز راهبردی این کشور نیز همچون برخی شخصیتهای سیاسی "خاص" کشورمان از مذاکره و ضرورت ایجاد رابطه میان دو کشور سخن میگویند، در اینجا باید به این نکته توجه داشت که این نوع اظهارات با اهدافی همچون فتنهانگیزی و تقویت وادادگان خود در داخل ایران و ایجاد تشکیک در اراده مردم به پا خاستهای است که در کشورهای اسلامی و غیراسلامی آزادی و استقلال سیاسی خود را از زیر یوغ استکبار جهانی و مزدوران محلی آنها دنبال میکنند.
۶- زمانی که سخن از مذاکره و رابطه سیاسی میان دو کشور میشود در عالم سیاست نوعی معامله و بده و بستان در آن مستتر است. طالبان مذاکره با آمریکا به ملت فهیم ایران اسلامی پاسخ دهند که در این مذاکره پیشنهادی آنها دولت ایران چه چیزی را بایستی به آمریکا بدهد تا دولتمردان آن کشور راضی باشند و یا دست از توطئههای خود بردارند.
۷- دولت آمریکا، مذاکره را برای مذاکره و نه برای حل و فصل مسائل کلان میان دو کشور میخواهند. سیاستمداران آمریکایی تلاش میکنند تا با طرح مذاکره با ایران، اراده و مقاومت اسلامی در جهان اسلام و از جمله کشورهایی مثل بحرین، لبنان، فلسطین، اردن، مصر و ... را بشکنند و به آنها القاء کنند که الگوی مورد نظر شما پس از ۳۳ سال پای میز مذاکره آمد و تن به تسلیم داد و اما طالبان ایرانی مذاکره با آمریکا توضیح دهند ملت ایران در ازای این امتیاز بزرگ به آمریکاییها چه چیزی را به دست میآورند؟!
۸- همه شواهد و قرائن و واقعیتهای موجود گویای آن است که آمریکاییها از مذاکره سخن میگویند و اما بر طبل جنگ، تهدید و تحریم میکوبند و در این میان تنها کسانی تحت تأثیر این نمایشنامه قرار میگیرند که از ملت بصیر و مقاومت ایران اسلامی فاصله گرفته و توانمندیهای انقلاب اسلامی و ضعف و شکستهای پی در پی استکبار جهانی را نادیده میگیرند.
۹- در طول این ۳۳ سال گذشته، قطع رابطه میان ایران اسلامی و آمریکا به نفع ایران و به ضرر آمریکا بوده است و در شرایط فعلی هرگونه طرح فضای گفتگو و مذاکره بدون تردید به نفع آمریکا و به ضرر ملت قهرمان و شهیدپرور ایران اسلامی است و همانطور که مقام معظم رهبری دو سال پیش در استان یزد و در جمع مردم این استان فرمودند هر زمانی که نیازی به مذاکره با آمریکا باشد شخصاً با ملت در میان خواهند گذاشت و آن زمانی است که آمریکا دست از خوی استکباری خود بردارد و آیا این شدنی است؟
۱۰- انقلاب اسلامی ایران هویت اسلامی را در دنیای اسلام و هویت معنوی را در کل جهان زنده کرده و واقعیتهای جهان گویای آن است که قرن بیستم و یکم میلادی قرن اسلام و بیداری اسلامی و شکست خودکامگان تاریخ است. پس شایسته آن است چهرههای سیاسی خاص طرفدار رابطه با آمریکا بجای ایجاد فضای کاذب و امید دادن به آمریکا برای ایجاد تردید در اراده مردان و زنان بیدار شده، در کنار ملت ایران و در پرتو آموزههای رهبر معظم انقلاب اسلامی و در ذیل تعالیم حیاتبخش اسلام ناب محمدی (ص) ایفای نقش نمایند و بجای تشکیک در جبهه خودی، مقاومت اسلامی را تقویت نمایند.
۱۱- سازمان بسیج اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور مذاکره و رابطه با آمریکا و گاه و بیگاه از سوی برخی از چهرههای سیاسی "خاص" بیان میگردد تحلیلی نادرست، غیرمنطقی و غیرعقلانی و آن را به ضرر انقلاب اسلامی و به نفع استکبار جهانی میداند از این رو این نوع اظهارنظرهای خام و غیرکارشناسی که متضمن نوعی وادادگی سیاسی است و دشمن را در اعمال تهدیدات، فشارها و تحریمها علیه کشورمان جریتر میکند و به جبهه محلی و منطقهای دشمنان امید میدهد، محکوم کرده و خواهان اصلاح آن از سوی چهرههای سیاسی مذکور هستیم.