-
۳۲۷
حضرت ابوالفضل العباس نخستین فرزند از
ازدواج حضرت امیر المؤمنین علی (علیه السلام) و ام البنین بود ایشان در روز
چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه چشم به جهان گشودند.
ماجرای ازدواج علی (علیه السلام) با ام البنین
قضیه
ازدوادج مادر مکرمهاش ام البنین با حضرت علی (علیه السلام) بدین گونه بود
که پس از شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) علی (علیه السلام) برادرش عقیل
که در علم نسب شناسی آگاهی کامل داشت و قبایل و خصلتهای اخلاقی و روحی
انها آشنا بود را به حضور طلبید و از وی خواست که برای آن حضرت همسری
شایسته و از قبیلهای که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند پیدا کند تا ثمره ازدواجشان فرزندانی شجاع و رشید باشند پس از مدتی عقیل زنی از طایفه بنی کلاب را به حضرت معرفی کرد که دارای آن ویژگیها بود نامش فاطمه دختر حزام بن خالد بود و نیاکانش همه از دلیرمردان بودند. حضرت با وی ازدواج نمود و او نیز وظیفه مادری و سر پرستی برای فرزندان حضرت زهرا (علیها السلام) را به عهده گرفت و آنان را چون فرزندان خود بلکه بیشتر از فرزندانش دوست میداشت گویند وقتی وی را فاطمه صدا میزدند وی گفت مرا فاطمه صدا نکنید زیرا فرزندان با شنیدن نام فاطمه به یاد غمهای مادرشان می افتند و ناراحت میشوند بلکه مرا خادم خود بنامید. و حضرت علی (علیه السلام) ولی را ام البنین یعنی مادر پسران نامید و به این نام شهرت یافت.
تولد حضرت عباس
حضرت ابوالفضل نخستین فرزند از چنین بانوی با معرفت و حق شناسی بود تولد وی، خانه علی (علیه السلام) و دل مولا را غرق نور و سرور ساخت وقتی که به دنیا آمد حضرت علی (علیه السلام) در گوش او اذان و اقامه گفت نام خدا و رسول خدا را بر گوش وی خواند و نام او را عباس قرار داد.
با آن که این نوزاد بسیار خوش منظر و زیبا بود به طوری که وی را قمر بنی هاشم نامیدهاند و به ماه شب چهارده تشبیه نمودهاند و حضرت وی را به نام عباس نام نهاد و آن به این علت بود که عباس هم به معنای شیر شرزه و خشمگین است و هم به معنای عبوس و چهره گرفته زیرا که ایشان نسبت به ظالمان چهرهای خشمگین داشتند.
در روز هفتم تولدش گوسفندی را به عنوان عقیقه ذبح کردند و گوشت آن را به فقرا صدقه دادند.
با آن که هنگام تولد پدر خوشحالی میکند، حضرت گاهی قنداقه عباس خردسال را در آغوش میگرفت و آستین دستهای کوچک او را بالا میزد و بر بازوان او بوسه میزد و اشک میریخت حضرت در پاسخ ام البنین نسبت به این کار فرمود این دستها برای کمک و یاری به برادرش حسین قطع خواهد شد.
حضرت عباس در خانه علی (علیه السلام) و در دامان مادر با ایمان وفادارش و در کنار امام حسین رشد کرد و درسهای بزرگ انسانیت صداقت و اخلاق را فرا گرفت تربیت خاص امام علی (علیه السلام) بی شک در شکل دادن به شخصیت فکری و روحی این نوجوان سهم عمدهای داشت روزی حضرت علی (علیه السلام) عباس خردسال خود را نشاده بود و حضرت زینب (علیها السلام) هم حضور داشت امام به این کودک عزیز گفت به بگو یک عباس گفت یک فرمود بگو دو عباس خودداری کرد و گفت شرم دارم با زبانی که خدا را به یگانگی خواندهام دو بگویم حضرت از معرفت این فرزند خوشحال شد و پیشانی عباس را بوسید.
شجاعت و شهامت عباس
دلاوریهای این نوجوان از زمان پدر بزرگوارش در جنگهای آن حضرت با مخالفین نمودار بود که برخی جلوههایی از شجاعت این نوجوان را در جنگ صفین در تاریخ ثبت کردهاند. گویند: در یکی از روزهای نبرد صفین نوجوانی از سپاه علی (علیه السلام) بیرون آمد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانههای شجاعت، هیبت و قدرت هویدا بود از سپاه شام کسی جرأت نکرد به میدان بیاید معاویه یکی از مردان سپاه خود به نام ابی شقاء که دلاوری نام آور بود را گفت به جنگ این جوان برو وی گفت ای امیر شأن بالاتر از آن است که جنگ وی بروم بلکه من هفت پسر دارم و یکی از آنها را میفرستم تا او را از پای درآورد وی یکی از پسرانش را فرستاد که از پای درآمد پسر بعدیاش را فرستاد که او هم به سرنوشت برادر قبل دچار شد تا این که هر هفت پسر در نبرد با او کشته شدند و در این هنگام پدر خود به میدان کارزار آمد و پس از رد و بدل شدن ضرباتی چند ابن شعثاء نیز بمانند فرزندانش به هلاکت رسید که این موجب تعجب حاضران شد حضرت علی (علیه السلام) وی را فرا خواند و نقاب از چهرهاش برداشت و پیشانیاش را بوسید و در این هنگام همگان دیدند که این نوچوان عباس بن علی قمر بنی هاشم است.
و همچنین نقل کردهاند در جنگ صفین هنگامی که سپاه معاویه بر آب مسلط بودند و سپاه اسلام در تشنگی به سر میبرد جمعی را در رکاب امام حسین (علیه السلام) فرستاد که شریعه فرات را از سپاه دشمن پس بگیرند که در این جمع که موفق به باز کردن راه آب برای سپاه اسلام شده بودند حضرت عباس نیز حضور داشت.
پس از مرگ معاویه که حاکم مدینه میخواست از امام حسین (علیه السلام) برای خلافت یزید بیعت بگیرد سی نفر از جوانان بنی هاشم به فرماندهی حضرت عباس با شمشیرهای برهنه بیرون خانه و پشت در ایستاده بودند و منتظر اشاره امام بودند که اگر نیازی باشد مانع بروز هر حادثهای شوند و اینان در تحت فرماندهی حضرت عباس قرار داشتند.
فضائل عباس
حضرت امام سجاد درباره حضرت عباس میفرماید: خداوند عمویم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکاری کرد و از جان خود گذشت چنان فداکاری کرد که دو دستش قلم شد خداوند نیز به او همانند جعفر بن ابی طالب در مقابل آن دو دست قطع شده دو بال عطا کرد که با آنها در بهشت با فرشتگان پرداز میکند عباس نزد خداوند مقام و منزلتی بسیار بزرگ دارد که همه شهیدان در قیامت به او غبطه میخورد.
چنانچه شاعر نیز در این باب میگوید:
چون اقتدا به جعفر طیار کردهایم
برد از ماست با پرِ جان در فضای دوست
در پیروی زخط علمدار کربلاست
دوستی که دادهایم به راه رضای درست
امام صادق نیز در ستایش از حضرت عباس میفرماید:
عموی ما عباس دارای بصیرة نافذ و ایمانی استوار بود همراه امام حسین جهاد کرد و آزمایش خوبی داد و به شهادت رسید.
علم عباس
وی تنها به عنوان یک قهرمان نامدار و دلاور مطرح نبود بلکه فضائل علمی، تقوایی او و دانش رفیع را از خردسالی از سرچمشه علوم الهی به دست آورده بود چنانچه برخی روایات اشاره به این نکته دارند که وی از زمان کودکی شروع به تغذیه علمی نموده است.
مقام فقهی او بسیار بالا بوده است و در نزد راویان مورد وثوق و اعتماد بوده است و از جهت پارسایی در درجه بالا قرار داشت چنانچه برخی از رجالیون درباره ایشان گفتهاند: عباس از فقیهان و دین شناسان اولاد ائمه بود، عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود و دیگران نیز وی را این گونه تعریف نمودهاند که عباس از بزرگان و فاضلان فقهای اهل بیت بود بلکه وی عالم استاد ندیده بود.
حضرت عباس و امام حسین (علیهم السلام)
حضرت عباس همان جایگاه را نسبت به امام حسین (علیه السلام) داشت که حضرت علی نسبت به پیامبر (صلی الله علیه وآله) داشت ایشان پشتوانه و تکیه گاهی برای امام حسین بودند چنانچه امیر المؤمنین چنین جایگاهی را نسبت به پیامبر داشت.
عباس همان طور که علی (علیه السلام) همیان نان و خرما به دوش میگرفت و برای مستمندان میبرد او نیز به اتفاق برادرش حسین (علیه السلام) بسیاری از گرسنگان مدینه را سیر میکرد عباس همچنانکه علی که باب حوائج دربار پیامبر بود و هر کس رو به ساحت ایشان میکرد اول علی (علیه السلام) را میخواند وی نیز باب حوائج آستان امام حسین بود و هر کس برای رفع حوائج به دربار حسین میشتافت عباس را میخواند.
عباس مانند پدر که در بستر پیغمبر خوابید و فداکاری کرد در روز عاشورا برای اطفال و آوردن آب فداکاری کرد.
القاب حضرت عباس
برای ایشان 16 لقب شمردهاند که هر کدام جلوهای از فضائل، کرامات و عظمت وی را نشان میدهد و ما برخی از آنها را برمی شمریم.
1 ـ عباس: چون مثل شیر حمله میکرد دلیر بود ترس در دل دشمن میریخت و فریادهای حماسیاش لرزه بر اندام حریفان میافکند.
2 ـ ابوالفضل: نام پسرش فضل بود و هم این که وی پدر فضیلت و خوبیها بود و فضل و نیکی زاده او و مولود سرشت پاکش بود.
3 ـ ابوالقربه: (پدر مشک) به خاطر مشک آبی که بر دوش میگرفت و از کودکی میان بنی هاشم سقایی میکرد.
4 ـ سقا: به خاطر این که آب آور تشنگان بخصوص در سفر کربلا بود.
5 ـ قمر بنی هاشم: وی در میان بنی هاشم زیباترین و جذابترین چهره را داشت و چنین ماه درخشان در شب تار میدرخشید.
6 ـ باب الحوائج: آستان رفیعش قبله حاجات و توسل به آن حضرت بر آورند و نیاز دردمندان است.