-
۷۴۸
تعریف مشروطیت همراه با پیچیدگی های بسیاری است که مستلزم بررسی دقیق و تأمل می باشد به صورت خلاصه؛ مشروطه لفظ عربی است به معنای مقید در مقابل مطلق است. واژه مشروطیت معادلی برای اصطلاح فرانسوی Constitution, constitutionne است که این لفظ در فرانسه از کلمه لاتین Contitutio گرفته شده که به معنای اول دلالت بر عمل تشکیل و مجموعه سازی دارد و به معنای دوم منظور از آن قانون اساسی یک ملت Cantion است که شامل مجموعه ای از مقررات قضایی و قواعد می شود که بایستی حاکم و ناظر بر کل روابط میان حکومت و مردم باشد که تحت آن زندگی می کنند. در یک جمع بندی مشوطیت عبارت است از: ۱. اعتقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی. ۲. دکترین یا نظام حکومتی که در آن، قدرت حاکمه از طریق قانون اساسی محدود می گردد و با رویه های تعدیل و توازن، از تمرکز قدرت جلوگیری به عمل می آید تا حقوق اساسی افراد و گروه ها حفظ شود. (فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، نشر مرکز؛ جهت مطالعه بیشتر ر. ک: تجربه مشروطیت، تألیف: حسینیان، روح الله، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵)
در ادامه جهت آشنایی با چگونگی پیدایش و سرانجام مشروطیت در ایران مطالبی ارائه می شود:
۱. اگر بخواهیم از نظر دوره زمانی به بررسی این موضوع بپردازیم می توان آغاز دوره اول مشروطیت را ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ ش. که قیام با شکوه مردم ایران، مظفرالدین شاه را مجبور به امضای فرمان مشروطیت کرد، نام برد.
۲. اما اگر بخواهیم مهمترین ریشه و زمینه تاریخی این قضیه را بررسی نماییم , باید گفت:
پیروزی جنبش تحریم تنباکو به رهبری میرزای بزرگ شیرازی، دو جریان مهم تاریخی را بهوجود آورد.
نخست، ظهور قدرت بی رقیب مراجع دینی در صحنهٔ سیاسی کشور و رهبری علما در بسیج توده ها، که به شکسته شدن استبداد و از هم پاشیدن قدرت استعمار در ایران کشید. و آنان را به عنوان مظهر آرمان های ملی مطرح کرد.
دوم، رشد افکار سیاسی، برای فراهم آوردن زمینهٔ تحولات بنیادین در نظام اداری و سیاسی ایران، و شکل گیری نهضتی بزرگ تر در قالب قیام مشروطیت.
ناصرالدین شاه در آستانهٔ جشن پنجاهمین سال سلطنت خود در سال ۱۳۱۳ هـ. ق. ، هنگامی که از زیارت حضرت عبدالعظیم باز می گشت، به دست میرزا رضا کرمانی ترور شد. حادثهٔ ترور شاه در حقیقت، نقطهٔ پیوند نهضت مشروطه با اندیشه های سیاسی سیدجمال الدین افغانی به شمار می رود.
پس از آن که ناصرالدین شاه به قتل رسید، مظفرالدین شاه (با ضعف های بسیاری که داشت) بر تخت سلطنت نشست. در زمان وی اوضاع مملکت رفته رفته وخیم تر شد. دامنهٔ مبارزات ملت، گسترده تر و زمینه برای آگاه کردن مردم فراهم شد. واعظان و سخنرانان نیز در گوشه و کنار، مردم را به حقوق خود آشنا، ظلم ها و فساد حکومت را بازگو، و آن ها را به مبارزه و پیوستن به نهضت دعوت می کردند.
مردم که از حکومت استبداد با عنوان «ضل اللّه» به ستوه آمده بودند، و «ظل الشیطان» بودن آن را از زبان علمای دین می شنیدند، و به چشم خود ظلم های مقامات کشوری و لشکری به خصوص شاهزادگان و رجال وابسته به دربار را می دیدند، دست به شورش زدند. قیام آنان در چندین شهر، به خاک و خون کشیده شد و سرانجام مردم تهران به رهبری جمعی از روحانیون برجستهٔ شهر در سال ۱۳۲۳ هـ. ق. به سوی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی روانه شدند و ضمن اعلام تحصن، خواستار اجرای قوانین اسلام و تأسیس عدالتخانه، جهت رسیدگی به درخواست ها و شکایات مردم شدند.
این تحصن بزرگ با وجود توطئه هایی که برای شکستن آن سامان یافت، مظفرالدین شاه را مجبور کرد به درخواست مردم تن دردهد و در ذیقعدهٔ ۱۳۲۳ هـ. ق. دست خطی خطاب به صدراعظم (عین الدوله) ، برای تأسیس عدالتخانهٔ دولتی، صادر کند. این دست خط یکی از اسناد نهضت مشروطیت است که ماهیت اسلامی نهضت در آغاز آن را ثابت می کند.
این فرمان اگر چه اختیارات شاه را محدود نمی کرد، ولی به خاطر این که اصل تساوی طبقات مختلف را در برابر قانون و محاکم اعلام می کرد، متحصنان را بعد از یک ماه بر آن داشت به تهران بازگردند، ولی سرپیچی دولت از اجرای دست خط و وعده های شاه و دستگیری و تبعید عناصر نهضت، موجب گسترش قیام های مردمی از تهران به سوی شهرستان ها شد.
این بار جمعی از افراد نهضت، همراه چندتن از علمای بزرگ، راه قم را پیش گرفتند. و در حرم حضرت معصومه (علیها السلام) متحصن شدند. جمع کثیری نیز ناآگاهانه در سفارت انگلیس بست نشستند. و اعطای قانون اساسی، افتتاح مجلس شورای ملی و برکناری عین الدوله از مقام صدارت اعظمی را خواستار شدند.
مظفرالدین شاه هم به ناچار پس از عزل عین الدوله، در تاریخ ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ هـ. ق. فرمانی خطاب به صدراعظم صادر کرد و دستور داد، مجلسی مشورتی از منتخبین شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، ملاّکین، تجار و اصناف تشکیل گردد، و در امور دولتی و مصالح عامه مشاوره به عمل آورده و آراء خود را توسط دولت به عرض شاه برسانند، که پس از توشیح به مورد اجراء گذاشته شود.
مردم که خواسته های خود را در این فرمان نمی یافتند، دست از تحصن نکشیدند. شاه نیز مجبور شد در ۱۶ جمادی الثانی ۱۳۲۴ هـ. ق. فرمان دیگری در تکمیل فرمان قبلی صادر کند. طبق دست خط جدید، دولت مأمور برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورای اسلامی شد بدین ترتیب علما از قم به تهران بازگشتند و متحصنان سفارت نیز از تحصن خارج شدند و آرامش نسبی برقرار شد.
از نکات قابل توجه در فرمان های مظفرالدین شاه که بر اثر فشار مردم و اوج گرفتن نهضت، مجبور به صدور آن ها شد، این است که در دست خط اوّل وعدهٔ تشکیل مجلس شورای ملی را داده بود، ولی در دست خط دوم به دلیل خواست مردم مجبور شد دستور تشکیل مجلس شورای اسلامی را صادر کند. این خود نشان از تأکید مردم، نمایندگان نهضت و صفوف اوّل مبارزه بر خواسته های اسلامی دارد که البته با کارشکنی های کارگزاران دربار و فرنگ رفته ها، در عمل دچار تحریف شد. تأکید بر اسلامی بودن مجلس شورا از آن جا ناشی می شد که هدف از نهضت مشروطیت، آن چنان که از تلگراف ها، شب نامه ها، بیانیه ها و سخنرانی ها آشکار بود، بهوجودآوردن نظام اسلامی بر پایهٔ قوانین الهی و شریعت اسلام بود و بی شک تحریف و تبدیل خواستهٔ ملت مسلمان به یک نظام با مدل غربی، خیانتی نابخشودنی نسبت به آرزوها و انقلاب ملتی بود که در راه آرمان هایش رنج فراوان کشیده بود.
بررسی علل و عوامل شکست انقلاب مشروطه
مهمترین علل و عوامل شکست مشروطه را می توان به دو دسته خارجی و داخلی تقسیم کرد:
۱. عوامل خارجی
اتحاد دولت های روسیه و انگلیس در مقابل خطر روزافزون آلمان و متعاقب آن تقسیم ایران در قرارداد ۱۹۰۷ م. و نیز اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرت های درگیر، از عوامل خارجی دارای نقش در شکست مشروطه اند.
دولت روسیه در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس دخالت داشت، لیاخوف فرمانده روسی قزاق ها جز به امر دولت متبوعش نمی توانست چنین کار مهمی را انجام دهد. حضور نیروی نظامی روس ها در شمال و اشغال چند شهر بزرگ و جنایت های بی شماری که توسط آن ها انجام گرفت، از عوامل اصلی شکست مشروطه تلقی می شود. تأثیر حضور انگلیسی ها در جنوب نیز کم تر از آن نبود و در عمل با ورود روسیه از شمال و انگلیسی ها از جنوب، از دولت مشروطه ایران جز نامی برجای نمانده بود. از عوامل اصلی ناکامی دولت مردان در سامان دادن به اوضاع، همین حضور روزافزون بیگانگان و دخالت های بی شمار سفارت خانه های خارجی در امور داخلی ایران بود. گرچه نباید فراموش کرد که بسیاری از دولت مردان وقت، شیفته همین اشغال گران بودند.
با آغاز جنگ جهانی اول، تعداد نیروهای بیگانه به سرعت افزایش یافت و ایران صحنه جنگ دولت های متخاصم شد. میراث جنگ اول برای ایران قحطی، گرسنگی، بیماری و سرانجام مرگ و میر بسیاری از مردم و نیز فقر و پریشانی بازماندگان بود. در این شرایط، کم تر کسی می توانست به فکر مشروطه باشد. حتی بسیاری از مردم همه این ها را از بلای مشروطه می دیدند.
۲. عوامل داخلی
از جمله عوامل داخلی شکست مشروطه، می توان به ماهیت کاملاً متفاوت نیروهای مشروطه خواه اشاره کرد. مشروطه انقلابی نبود که بر خواست و اندیشه یک طبقه یا نیروی اجتماعی خاص استوار باشد. گروه ها و نیروهای اجتماعی متعددی مشروطه را ایجاد کردند. عنوان مشروطه نیز ابتدا اندیشه و خواسته ای مبهم بود که هرکس آن را به رأی خود تفسیر می کرد. بعد از پیروزی مسلماً همه این خواسته های کاملاً متفاوت نمی توانست به اجرا در آید و لذا درگیری ها و اختلافات برای به کرسی نشاندن رأی خود و حذف رقیبان آغاز شد. فقدان فرهنگ گفتوگو به دلیل حاکمیت طولانی استبداد در ایران باعث می شد این اختلافات به جای آنکه با بحث و گفتگو خاتمه پذیرد به درگیری های فیزیکی، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت ختم گردد. به عبارت دیگر، جناح های مختلف در عصر
مشروطه هرکدام هدف و مقصدی خاص را دنبال می کردند و نقطه اشتراک آنان تنها در نفی وضع موجود بود. این اختلافات وسیع، ائتلاف آنان را شکننده کرد و باعث از هم پاشیدن آن گردید.
به هر دلیل، هنوز چندی از مشروطه نگذشته بود که امیدهای اولیه بر باد رفت. آن خوش بینی های پیشین و ساده اندیشی بسیار ـ که در پرتو آن تصور می شد مشروطه همه چیز را اصلاح خواهد کرد ـ از میان رفت و اختلاف های بسیار پدید آمد و دولت مرکزی را بیش از پیش ناتوان ساخت. به تدریج اطراف کشور ناامن گردید و دولت مشروطه نیز نتوانست امنیت را برقرار کند. افزون بر این، دخالت نیروهای بیگانه، دولت را به مجموعه ای بی اراده و ناتوان تبدیل کرد. روس و انگلیس، به دولت مشروطه اهمیت نداده، آن را در خور توجه نمی دانستند. در سال های پرآشوب مشروطه تا پایان جنگ جهانی اول، بسیاری از مردم از گرسنگی، بیماری و جنگ جان باختند. اوضاع چنان آشفته بود که مردم آرزو می کردند وضعیت پیش از نهضت به جامعه باز گردد. در این ناامنی، یک حکومت مستبد و قدرتمند به آسانی مورد پذیرش مردم واقع می شد. حتی بسیاری از بنیانگذاران جنبش ضد استبدادی به این نتیجه رسیده بودند که تنها یک دیکتاتور می تواند آرامش را به ایران بازگرداند. بدین ترتیب، مردم ایران پس از سال ها تلاش برای از میان بردن استبداد دوباره در قالب سلسله پهلوی به آن تن دادند.
در جریان مشروطه، روحانیت خسته از درگیری و دلسرد از سیاستمداران از صحنه سیاست کناره گرفت و میدان را به سود مستبدان و حامیان آنان خالی گذارد.
پیامدهای مشروطه
انقلاب مشروطه با همه مشکلات و ناکامی هایش آثار عمده ای از خود برجای نهاد. برخی از این آثار عبارتند از:
۱. مفاهیمی مانند قانون اساسی، مجلس، آزادی، انتخابات و تفکیک قوا با این انقلاب مطرح شد و رسمیت یافت. البته مجلس به زودی مورد هجوم قرار گرفت و در قالب نهادی وابسته به کارش ادامه داد؛ ولی اصل وجود قانون اساسی و مجلس که در سخت ترین دوره ها نیز برقرار ماند و در مقاطع خاصی نیز تعدادی از نمایندگان مخالف دولت به آن راه یافت، با آثار سیاسی مهمی همراه بود.
۲. تجربیات ارزشمند انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه واقع شد. از یک سو نابودی نظام سلطنتی و قطع کامل سلطه بیگانگان بر کشور و توجه به فرهنگ و ارزش های خودی مورد توجه قرار گرفت و از دیگر سو، رخنه عناصر بیگانه و فرصت طلب در مشروطه، هوشیاری انقلابیان مذهبی را برای جلوگیری از تکرار این امر در انقلاب اسلامی برانگیخت. در نهایت این تجربیات لزوم حفظ وحدت میان نیروهای انقلاب، را گوشزد کرد.
منبع: انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، قم: انتشارات معارف، ۱۳۸۰، صص۴۹ - ۵۰.
منابع:
۱. انقلاب اسلامی ایران (علل,مسائل ونظام سیاسی) ,استاد عباسعلی عمید زنجانی.
۲. انقلاب اسلامی چرایی و چگونگی رخداد انقلاب اسلامی , نشر معارف.
۳. حدیث پیمانه , حمید پارسانیا.
۴. محمدعلی (همایون) کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی.
۵. رسول جعفریان، بررسی و تحقیق در نهضت مشروطیت ایران.
۶. مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران.