-
۲۵۳
امامان گرامی ما با دانشی الهی که داشتند در مورد هر سئوالی که از آنان میشد، پاسخی درست و کامل و در حد فهم پرسشگر، میدادند گاهی لازم بود به زبان ساده سخن بگویند، گاهی لازم بود با طرف مقابل جدل کنند گاهی هم چنانچه شخص سؤال کننده، ظرفیّت معرفت حقیقی را داشت، با استدلال و منطق او را مجاب میکردند. مناظرهای که در پی خواهد آمد، پاسخهای امام کاظم علیه السلام به سؤالات سطحی و مغرضانه هارون عبّاسی است. هارون امام کاظم علیه السلام را از مدینه به بغداد آورد و به احتجاج نشست:
هارون: میخواهم از شما چیزهایی بپرسم که مدتی است در ذهنم خلجان میکند و تا کنون از کسی نپرسیدهام، به من گفتهاند که شما هرگز دروغ نمیگویید، جواب مرا درست و راست بفرمایید!
امام: اگر من آزادی بیان داشته باشم، تو را از آنچه میدانم در زمینه پرسشت آگاه خواهم کرد.
هارون: در بیان آزاد هستید، هر چه میخواهید بفرمایید...
و اما نخستین پرسش من:...
چرا شما و مردم، معتقد هستید که شما فرزندان ابو طالب از ما فرزندان عباس برترید، در حالی که ما و شما از تنهٔ یک درختیم.
ابو طالب و عباس هر دو عموهای پیامبر بودند و از جهت خویشاوندی با پیامبر، با هم فرقی ندارند.
امام: ما از شما به پیامبر نزدیکتریم.
هارون: چگونه؟
امام: چون پدر ما ابوطالب با پدر رسول اکرم برادر تنی (پدر و مادر یکی) بودند ولی عباس برادر ناتنی (تنها از سوی مادر) بود.
هارون: پرسش دیگر: چرا شما مدعی هستید که از پیامبر ارث هم میبرید، در حالیکه میدانیم هنگامی که پیامبر رحلت کرد عمویش عباس (پدر ما) زنده بود اما عموی دیگرش ابوطالب (پدر شما) زنده نبود و معلوم است که تا عمو زنده است، ارث به پسر عمو نمیرسد.
امام: آیا آزادی بیان دارم.
هارون: در آغاز سخن، گفتم دارید.
امام: امام علی بن ابیطالب (ع) میفرمایند: با بودن اولاد، جز پدر و مادر و زن و شوهر، دیگران ارث نمیبرند و با بودن اولاد برای عمو نه در قرآن و نه در روایات، ارثی ثابت نشده است. پس آنانکه عمو را در حکم پدر میدانند، از پیش خود میگویند و حرفشان مبنایی ندارد (پس با بودن زهرا، فرزند رسول الله (ص) به عموی او عباس ارث نمیرسد)
مضافاً آنکه از پیامبر در مورد علی- درود خدا بر او - نقل شده است که: «اَقْضَاکم عَلی»، علی بهترین قاضی شماست و نیز از عمر بن خطاب نقل شده است که: «عَلی اَقْضَانَا» علی بهترین قضاوت کننده ماست.
و این جمله، عنوان جامعی است که برای حضرت علی به اثبات رسیده، زیرا همه دانشهایی که پیامبر، اصحاب خود را با آنها ستوده از قبیل علم قرآن و علم احکام و مطلق علم، همه در مفهوم و معنای قضاوت اسلامی، جمع است و وقتی میگوییم علی در قضاوت از همه بالاتر است یعنی در همه علوم از دیگران بالاتر است.
(پس گفتار علی که میگوید: با بودن اولاد، عمو ارث نمیبرد، حجت است و باید آن را بپذیریم نه گفته: عمو در حکم پدر است را، زیرا به تصریح پیامبر، علی از دیگران به احکام دین آشناتر است)
هارون: پرسش دیگر:
چرا شما اجازه میدهید مردم شما را به پیامبر نسبت بدهند و بگویند: فرزندان رسول خدا در صورتیکه شما فرزندان علی هستید، زیرا هر کس به پدر خود نسبت داده میشود (نه به مادر) و پیامبر جد مادری شماست.
امام: اگر پیامبر زنده شده و از دختر تو خواستگاری کند، به او میدهی؟
هارون: سبحان الله، چرا ندهم، بلکه در آن صورت بر عرب و عجم و قریش، افتخار هم خواهم کرد.
امام: اما اگر پیامبر زنده شود، از دختر من خواستگاری نخواهد کرد و من هم نخواهم داد.
هارون: چرا؟
امام: چون او پدر من است (و لو از طرف مادر) ولی پدر تو نیست. (پس میتوانم خود را فرزند رسول خدا بدانم)
هارون: پس چرا شما خود را ذریه رسول خدا میدانید و حال آنکه ذریه از سوی پسر است نه از سوی دختر.
امام: مرا از پاسخ این پرسش معاف دار.
هارون: نه، باید پاسخ بفرمایید و از قرآن دلیل بیاورید...
امام: «...وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاودَ وَ سُلَیمانَ وَ اَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَی وَ هَارُونَ وَ کذَلِک نَجْزِی المُحْسِنینَ وَ زَکرِیَّا وَ یَحیَی وَ عِیسَی (35) ...»
اکنون میپرسم: عیسی که در این آیه، ذریه ابراهیم به شمار آمده، آیا از سوی پدر به او منصوب است یا از سوی مادر؟
هارون: به نص قرآن، عیسی پدر نداشته است.
امام: پس از سوی مادر، ذریه نامیده شده است، ما نیز از سوی مادرمان فاطمه - درود خدا بر او - ذریه پیامبر محسوب میشویم.
آیا آیه دیگر بخوانم؟
هارون: بخوانید! امام: آیه مباهله را میخوانم: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعدِ مَا جَائَک مِنَ العِلمِ فَقُل تَعَالَوا نَدْعُ اَبْنَائَنَا وَ اَبْنَائَکم وَ نِسَائَنَا وَ نِسَائَکمْ وَ اَنْفُسَنَا وَ اَنْفُسَکم ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَعْنَةَ اللهِ عَلَی الْکاذِبِینَ (36)» هیچکس ادعا نکرده است که پیامبر در مباهله با نصارای نجران جز علی و فاطمه و حسن و حسین، کس دیگری را برای مباهله با خود برده باشد پس مصداق ابنائنا (پسرانمان را) در آیه مزبور، حسن و حسین - درود خدا بر آن هر دوان - هستند، با اینکه آنها از سوی مادر به پیامبر منسوبند و فرزندان دختر آن گرامیاند.
هارون: از ما چیزی نمیخواهید؟
امام: نه، میخواهم به خانه خویش باز گردم.
هارون: در این مورد باید فکر کنیم...
ا-----------------
منابع:
عیون اخبار الرضا ج 1 ص 81 چاپ قم.
احتجاج طبرسی چاپ سنگی نجف ص 211- 213.
بحار ج 48 ص 129- 125.