-
۲۸۰
شخصی آمد خدمت مولای متقیان علی علیه السلام و گفت: یا امیرالمؤمنین! مرا نصیحت کن. علی علیه السلام نصایح زیادی کرد. دو جمله اولش را برایتان عرض میکنم. فرمود: لا تکن ممن یرجوا الاخرة بغیر عمل و یرجی التوبة بطول الامل، یقول فی الدنیا بقول الزاهدین و یعمل فیها بعمل الراغبین 1. همین دو جمله فعلاً ما را بس. فرمود: نصیحت من به تو اینکه از آن کسان مباش که امید به آخرت دارد اما میخواهد بدون عمل به آخرت برسد، مثل همه ما.
ما می گوییم حب علی بن ابی طالب کافی است. تازه حب ما حب حقیقی نیست، اگر حب حقیقی بود عمل هم پشت سرش بود. می گوییم همین وابستگی ظاهری کافی است! خیال میکنیم علی علیه السلام از کسانی است که احتیاج دارد، و اگر افرادی انتساب دروغین هم داشته باشند دیگر بسیار خوب، ما عجالتاً سیاهی لشکر میخواهیم. سیاهی لشکر هم کافی است! ما خیال میکنیم یک گریه دروغین بر امام حسین کافی است. ولی امیرالمؤمنین فرمود اینها دروغ است اگر حب علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حب تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی بن ابی طالب تو را به عمل کشاند، بدان حب تو صادق و راستین است. اگر گریه بر حسین بن علی تو را به سوی عمل کشاند، بدان حب تو صادق و راستین است. اگر گریه تو راستین است. اگر نه، فریب شیطان است. جمله دوم و یرجی التوبة بطول الامل ای مرد! از آن کسان مباش که احساس نیاز به توبه را در وجود خدا دارند اما همیشه می گویند دیر نمیشود، وقت باقی است.
برادر! اگر علی بیاید و من هم برویم خدمتش و بگوییم آقاجان! ما را نصیحت کن، چنین جملهای به ما میگوید: لا تکن ممن یرجوا الاخرة بغیر عمل و یرجی التوبه بطول الامل تا کی بگوییم آقا دیر نمیشود، حالا وقت باقی است؟! تا هنوز جوان هستیم می گوییم ای آقا! جوان بیست ساله که دیگر وقت توبه کردنش نیست. عجیب این است که بعضی افراد پیر و کهنسال وقتی یک جوان را میبینند که متوجه عبادت است و به گناه خودش توجه دارد و حال توبه و ندامت است، می گویند: ای آقا! تو جوانی، هنوز وقت این حرفهای برای تو نرسیده. اتفاقاً جوانی بهترین وقتش است. یک شاخه تا وقتی که هنوز تازه است، آمادگی بیشتری برای راست شدن دارد، هر چه بزرگتر و خشکتر بشود، آمادگیاش کمتر میشود، بعلاوه، چه کسی به این جوان قول داده که او پا به سن بگذارد، میانه مرد بشود، از میانه مردی بگذرد و پیر بشود؟ تا جوانیم می گوییم جوانیم. در میانه مردی هم که می گوییم حالا وقت داریم، توبه وقتش پیری است، وقتی که پیر شدیم. از همه کارها افتادیم و همه قدرتها از ما گرفته شد، آن وقت توبه میکنیم. نمیدانیم که اشتباه کردهایم، آن وقت اتفاقاً هیچ توبه نمیکنیم، آن وقت دیگر حال توبه برایمان نمیماند، آنقدر در زیر بار معاصی کمر ما خم شده است که دل ما دیگر حاضر برای توبه کردن نیست، دل یک جوان آمادهتر است برای توبه کردن تا دل پیر. چه خوب میگوید مولوی:
خاربن در قوت و برخاستن
خارکن در سستی و در کاستن
مثلی میآورد. میگوید شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود. این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بکن. گفت: دیر نمیشود، بوته خاری است کنده میشود. دوباره گفتند: باز گفت: دیر نمیشود، حال میکنیم، یک سال دیگر میکنیم! سال بعد بوته خار بزرگتر شد ولی خارکن چطور؟ پیرتر شده. گفتند: بیا بکن. گفت دیر نمیشود، بعد میکنیم سال به سال بوته خار بیشتر رشد میکرد. بیشتر ریشه میدوانید، تنهاش کلفتتر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر میشد اما خارکن پیرتر و از نیرویش کاسته میشد:
خار بن در قوت و برخاستن
خار کن در سستی و در کاستن
میخواهد بگوید این ملکات رذیله، اخلاق فاسد، روز به روز در وجود تو مثل آن بوته خار بیشتر رشد میکند، بیشتر ریشه میدواند، تنهاش کلفتتر، خارهایش تیزتر و خطرش بزرگتر میشود، ولی تو خودت روز به روز پیرتر میشوی و از نیرویت، از آن نیروهای مقدس تو کاسته میشود. وقتی که جوان هستی، مثل یک آدم قوی و نیرومندی هستی که میخواهد یک نهال را بکند، به سرعت میکنی، ریشهاش را هم میکنی میاندازی دور اما وقتی که پیر شدی، مثل یک آدم سست قوهای هستی که میخواهد یک درخت قوی را با دست خودش بکند، هر چه زور می زند درخت از ریشه در نمیآید.
به خدا قسم یک روزش یک روز است، یک ساعتش یک ساعت است، یک شب را اگر به تأخیر بیندازیم اشتباه میکنیم! نگویید فردا شب بیست و سوم ماه رمضان است، یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است، نه همین امشب از فردا شب بهتر است، همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است، هر لحظه از لحظه بعدش بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست، اول باید توبه کرد. گفت: شستویی کن و آنگه به خرابات خرام اول باید شستشو کرد، بعد وارد آن محل پاک و پاکیزه شد. ما تا توبه نکنیم، چه عبادتی میکنیم؟! ما توبه نمیکنیم و روزه میگیریم! توبه نمیکنیم و نماز میخوانیم! توبه نمیکنیم و به حج میرویم! توبه نمیکنیم و قرآن میخوانیم! توبه نمیکنیم و ذکر می گوییم! توبه نمیکنیم و در مجالس ذکر شرکت میکنیم! به خدا قسم اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانه روز با حالت توبه و پاکی نماز بخوانید، همان یک شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو میبرد و به مقام قرب پروردگار میرساند. سوراخ دعا را گم کردهایم، راهش را بلد نیستیم.
شخصی آمد خدمت امیرالمؤمنین علی علیه السلام استغفار کرد. او هم مثل ما خیال میکرد توبه کردن، گفتن استغفار الله ربی و اتوب الیه است و اگر غین اش را هم خیلی غلیظ بگوییم دیگر توبه ما خیلی بهتر است! علی علیه السلام فهمید این بدبخت چقدر گمراه است. کم اتفاق می افتد که او این جور حدت به خرج بدهد و با لحن تندی سخن بگوید ولی اینجا با لحن تندی سخن گفت، فرمود: ثکلتک امک، اتدری ما الاستغفار؟ الاستغفار درجه العلیین این خدا مرگت بدهد، ای مادرت به عزایت بنشیند! آیا تو می دانی استغفار چیست؟ استغفار درجه مردان بلندمرتبه است. استغفار، حالت توبه و یک حالت مقدس است، یک جو مقدس و پاک است. شما حالت توبه را پیدا بکنید، واقعاً توبه بکنید، بعد خودتان را در یک جو و فضای مقدس میبینید، احساس میکنید که لطف و عنایت الهی بر روح شما سایه افکنده است، احساس میکنید گروهی از فرشتگان دور شما را گرفتهاند، پاک میشوید، چون در حالت توبه انسان خودبینی را از دست میدهد، خود را ملامت میکند و گناهان خویش را در نظر میگیرد.
در اسلام گفتهاند اگر میخواهی توبه کنی لازم نیست بروی پیش کشیش، پیش آخوند و گناه را به او بگویی، گناه را به خدای خودت بگو، چرا گناه را نزد یک بشر اقرار و اعتراف میکنی؟ نزد خدای غفار الذنوب خودت اقرار کن. قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ 2 این ندای خداست، ای بندگان اسرافکار من، ای بندگان گنهکار من، ای بندگان معصیتکار من، ای بندگان من که بر خودتان ظلم کردهاید، از رحمت من ناامید مباشید، بیایید به سوی من، من میپذیرم، قبول میکنم، در جو و فضای توبه وارد بشوید.
ا--------------------
1- نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 142.
2- زمر - 53.
منبع: آزادی معنوی، شهید مطهری