-
۴۱۰
نکتهها:
این آیه رابطه مؤمنان با یکدیگر را همچون دو برادر دانسته است که در این تعبیر نکاتی نهفته است از جمله:
الف: دو برادر در برابر بیگانه، یگانه وبازوی یکدیگرند.
ب: دوستی دو برادر عمیق است.
ج: امروز برای اظهار علاقه کلمات رفیق، دوست، هم شهری، هم وطن و... بکار میرود ولکن اسلام کلمه برادر را بکار برده است که عمیقترین واژههاست.
د: دوستی دو برادر متقابل است.
ه: در حدیث دو برادر دینی به دو دست تشبیه شده است که یکدیگر را شستشو میدهند. (146)
در این آیه و آیه قبل، در مجموع سه بار جمله «اصلحوا» تکرار شده که نشانه توجّه اسلام به مسئله صلح است.
از آنجا که در درگیری مسلمین عوارض تلخی مثل قهر، سوءظن، تبلیغات سوء، انتقام و فتنههای پس از جنگ (مراد از جنگ، ماجرای آیات قبل است) زیاد میباشد، لذا قرآن در این دو آیه با جملات «اصلحوا، اقسطوا، یُحبّ المقسطین، اِخوَة، اَخوَیکم، اتّقوا، تُرحمون» بر زخمهای ناشی از جنگ مرهم گذاشته است.
پیامها:
1- رمز برادری تنها در ایمان است. (مسائل اقتصادی، سیاسی، نژادی، جغرافیایی، تاریخی و... نمیتواند در مردم روح برادری بهوجود بیاورد) «انّما المؤمنوناخوة»
جان گرگان و سگان از هم جداست
متّحد جانهای شیران خداست
2- برادری بر اساس ایمان، مشروط به زمان، سنّ، شغل و مکان نیست. «انما المؤمنون اخوة»
3- کسی خود را برتر از دیگران نداند. «اخوة» (آری، میان والدین و فرزند برتری است، ولی میان برادران مساوات است)
4- برای صلح وآشتی دادن، از کلمات محبّتآمیز، روانی و انگیزهآور استفاده کنیم. «اخوة فاصلحوا»
5 - صلح دادن بر همه مسلمانان واجب است، نه تنها بر گروهی خاص. «فاصلحوا»
6- اصلاح کننده نیز برادر طرفین درگیر است. «بین اخویکم»
7- اصلاح و آشتی دادن نیز آفاتی دارد که باید مراقب بود. «فاصلحوا... و اتقوا» (بعضی آفات اصلاح و میانجیگری عبارتند از خودنمایی، توقّع، ظلم در اصلاح دادن، منّت گذاشتن و...)
8 - جامعه درگیر، از دریافت رحمت الهی محروم است. «فاصلحوا... واتقوا... ترحمون»
9- صلح و صفا، مقدّمه دریافت رحمت الهی است. «فاصلحوا... ترحمون»
اخوّت و برادری:
یکی از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع میکند. مثلاً میفرماید: «اِنّ العِزّة لِلّه جَمیعاً»(147) تمام عزّت برای خداست، بعد موعظه میکند که چرا به خاطر کسب عزّت به سراغ این و آن میروید. یا میفرماید: «انّ القوّة لِلّه جَمیعاً» (148) تمام قدرتها از اوست، بعد نتیجه میگیرد که چرا هر ساعتی دور یک نفر هستیم!؟
در این آیه نیز میفرماید: همه مؤمنین با یکدیگر برادرند، بعد میفرماید: اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟ پس همه با هم دوست باشید.
بنابراین برای اصلاح فرد و جامعه باید مبنای فکری و اعتقادی را اصلاح کرد، بعد رفتار انسان را.
طرح برادری واُخوّت وبکارگیری این واژه، از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبرصلی الله علیه وآله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر کس با دیگری که همفکرش بود برادر میشد. مثلاً:
ابوبکر با عمر - عثمان با عبدالرحمن - سلمان با ابوذر - طلحه با زبیر - مصعب با ابوایّوب انصاری - حمزه با زیدبن حارثه - ابودرداء با بلال - جعفر طیّار با معاذبن جبل - مقداد با عمّار - عایشه با حفصه - ام السلمه با صفیّه و شخص پیامبرصلی الله علیه وآله با حضرت علی علیه السلام برادر شدند. (149)
در جنگ اُحد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دستور داد دو نفر از شهدا (عبداللَّهبن عمر و عمربن جموح) را که میانشان برادری برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند. (150)
برادری نسبی در روزی گسسته خواهد شد، «فلا اَنساب بینهم»(151) ولی برادری دینی حتّی روز قیامت پایدار است. «اِخواناً علی سُرُرٍ متقابِلین»(152)
اُخوّت در میان زنان مؤمنه نیز هست، چنانکه در جای دیگر تعبیر اخوّت در مورد زنان نیز بکار رفته است. «وان کانوا اِخوَة رجالاً و نساءً»(153)
برادری باید تنها برای خدا باشد، اگر کسی با دیگری بخاطر دنیا برادر شود، از آنچه در نظر دارد محروم میشود واین گونه برادران در قیامت به صورت دشمن در میآیند. (154) قرآن میفرماید: درقیامت دوستانبا هم دشمنند جز متّقین. «الاَخلاّءُ یَومئذ بَعضهم لِبَعض عَدوٌّ الاّ المتّقین»(155)
آنچه مهمتر از گرفتن برادر است، حفظ برادری است و در روایات از کسانی که برادران دینی خود را رها میکنند به شدّت انتقاد شده است تا آنجا که سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صِلْ مَن قَطعک»(156)
در روایات میخوانیم: از میان برادران دینی به کسانی که سابقه بیشتری دارند توجّه بیشتری کنید و اگر از آنان لغزشی مشاهده شد تحمّل کنید. واگر بخواهید در انتخاب برادر به دنبال افراد بیعیب باشید، بدون برادر میمانید. (157)
در روایات برای کسانی که مشکل برادران دینی خود را حل نمایند، پاداشهای بزرگی در نظر گرفته شده تا آنجا که میخوانیم: اگر شخصی مشکلی را از برادری برطرف کند، خداوند صد هزار حاجت او را در قیامت حل میکند. (158)
امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشی از بدن ناراحت شد همه بدن ناراحت است. (159) سعدی این حدیث را به شعر درآورده است:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
حقوق برادری:
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد که باید آن حقوق ادا گردد از جمله:
1- عفو و مهربانی. 2- پنهان کردن اسرار. 3- جبران اشتباهات. 4- قبول عذر. 5 - دفاع در برابر بدخواهان. 6- خیرخواهی. 7- عمل به وعدهها. 8 - عیادت به هنگام بیماری. 9- تشیع جنازه. 10- پذیرفتن دعوت و هدیه او. 11- جزا دادن به هدایای او. 12- تشکر از نعمتهایی که از جانب برادر دینی خود دریافت میکند. 13- کوشش در یاری رسانی به او. 14- حفظ ناموس او. 15- برآوردن حاجت او. 16- واسطهگری برای حل مشکلاتش. 17- گمشدهاش را راهنمائی کند. 18- به عطسه او تهنیت گوید. 19- سلامش را پاسخ دهد. 20- به سخن وگفته او احترام گذارد. 21- هدیه او را خوب تهیه کند. 22- سوگندش را بپذیرد. 23- دوست او را دوست بدارد وبا او دشمنی نکند. 24- او را در حوادث تنها نگذارد. 25- هر چه را برای خود میخواهد برای او نیز بخواهد و...(160)
در حدیث دیگری میخوانیم: پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بعد از تلاوت آیه «انّما المؤمنون اِخوَة» فرمودند: خون مسلمانان با هم برابر است، اگر سادهترین افراد آنان تعهّدی کرد، همه آنان موظّفند به آن تعهّد پایبند باشند. مثلاً اگر یک مسلمان عادّی به کسی پناه یا اَمان داد، دیگران باید به آن تعهّد پایبند باشند و همه در برابر دشمن مشترک، یک دست بسیج شوند. «و هم یَدٌ علی مَن سَواهم»(161)
حضرت علیعلیه السلام به کمیل فرمود: اگر برادرت را دوست نداری، برادر تو نیست. (162)
انسان، با ایمان کامل میتواند در مَدار اولیای خدا قرار بگیرد، «سَلمان مِنّا اهل البیت»(163) سلمان از ما اهل بیت است. همان گونه که با کفر، از مَدار خارج میشود. چنانکه خداوند در مورد فرزند نوح به آن حضرت فرمود: «انّه لیس من اهلک»(164) او از تو نیست.
بهترین برادر:
در روایات نشانه بهترین برادر را اینگونه میخوانیم:
بهترین برادران تو کسی است که دلسوز و خیرخواه تو باشد و حتّی با تندخوئی تو را به سوی اطاعت خدا سوق دهند، مشکل تو را حل نماید و برای خدا با تو دوست شده باشد، رفتارش تو را رشد دهد، گفتارش به دانش تو بیفزاید، به سراغ لغزشهای تو نرود و از اینکه در دام هوسها بیفتی جلوگیری نماید و اگر عیبی دید تذکر دهد.
نسبت به نماز توجّه داشته باشد و اهل حیا و امانت و صداقت باشد و در تنگدستی و توسعه تو را فراموش نکند. (165)
صلح و آشتی در قرآن
در این آیه خواندیم که مؤمنان برادرند، پس میان آنان صلح و آشتی برقرار کنید؛ به همین مناسبت پیرامون مسئله صلح و آشتی دادن مطالبی را بیان میکنیم:
در قرآن واژههای: صلح، «والصُّلحُ خَیر»(166)، اصلاح، «واَصلِحوا ذاتَ بینکم»(167)، تألیف قلوب، «فَاَلّف بین قلوبکم»(168)، توفیق، «اِن یُریدا اِصلاحاً یُوَفِّقاللَّه بینهما»(169) و سِلم، «اُدخلُوا فِی السِّلم کافّة»(170) بکار رفته که نشاندهنده توجّه اسلام به صلح و صفا و زندگی مسالمتآمیز و شیرین است.
اهمیّت آشتی:
از نعمتهای الهی که خداوند در قرآن مطرح کرده است، اُلفت میان دلهای مسلمانان است. «کنتم اَعداء فَاَلّفَ بین قلوبکم»(171) به یاد آورید که شما قبل از اسلام با یکدیگر دشمن بودید، پس خداوند میان دلهای شما الفت برقرار کرد. چنانکه میان قبیله اوس و خزرج یکصد و بیست سال درگیری و فتنه بود و اسلام میان آنان صلح برقرار کرد.
اصلاح و آشتی دادن، زکات آبرو و سبب دریافت بخشودگی و رحمت از جانب خداوند است. «ان تُصلحوا و تتّقوا فانّ اللَّه کان غفوراً رحیماً»(172) هر کس واسطهگری خوبی میان مسلمین انجام دهد، پاداشِ در شأن دریافت خواهد کرد. «مَن یَشفَع شَفاعةً حَسنة یَکن لَه نَصیبٌ منها»(173)
اسلام برای اصلاح میان مردم، احکام ویژهای قرار داده است، از جمله:
1- دروغی که از گناهان کبیره است، اگر برای آشتی واصلاح گفته شود، جرم و گناهی ندارد. «لا کذبَ علی المُصلِح»(174)
2- نجوا و درگوشی سخن گفتن که از اعمال شیطان و سبب دغدغه بینندگان و مورد نهی است، (175) اگر برای اصلاح و آشتی دادن باشد، گناهی ندارد. «لا خَیرَ فی کثیر مِن نَجواهم الاّ مَن اَمر بِصدَقةٍ او مَعروفٍ او اِصلاح بین النّاس»(176)
3- با اینکه عمل به سوگند واجب و شکستن آن حرام است، امّا اگر کسی سوگند یاد کند که دست به اصلاح و آشتی دادن میان دو نفر نزند، اسلام شکستن این سوگند را مجاز میداند. «ولاتجعلوا اللَّه عُرضَة لایمانکم ان...تصلحوا بینالناس»(177)
در تفاسیر میخوانیم که میان دختر و داماد یکی از اصحاب پیامبر اختلاف شد و پدر عروس سوگند یاد کرده بود که دخالت نکند. این آیه نازل شد که سوگند را وسیله ترک نیکی و تقوی و اصلاح قرار ندهید.
4- با اینکه عمل به وصیّت، واجب و ترک آن حرام است، امّا اگر عمل به وصیّت میان افرادی فتنه و کدورت میآورد، اسلام اجازه میدهد که وصیّت ترک شود تا میان مردم صلح و صفا حاکم باشد. «فَمَن خافَ مِن مُوصٍ جُنُفاً اَو اِثماً فَأصلح بینهم فلا اِثمَ علیه»(178)
5 - با اینکه خون مسلمان محترم است، امّا اگر بعضی از مسلمانان دست به تجاوز و آشوب زدند، اسلام برای برقراری صلح و امنیّت اجازه کشتن آن یاغیان آشوبگر را داده است. «فقاتلوا الّتی تَبغی»(179)
موانع صلح وآشتی:
در قرآن و روایات، موانعی برای صلح و آشتی معرفی شده است از جمله:
1- شیطان. قرآن میفرماید: «ادخلوا فی السِّلم کافّة و لا تتّبعوا خطوات الشیطان»(180) یعنی همه در صلح و صفا وارد شوید و از شیطان پیروی نکنید. و در جای دیگر میفرماید: «انّما یُرید الشّیطان اَن یُوقع بینکم العَداوةَ و البَغضاء»(181)؛ شیطان برای شما دشمنی و کینه را اراده کرده است.
2- مالدوستی وبخل. «و الصّلح خَیر و اُحضِرَتِ الاَنفس الشُّحّ»(182)؛ صلح بهتر است، گرچه مردم حرص و بخل میورزند.
3- تکبّر وغرور نیز گاهی مانع برقراری اصلاح وآشتی است.
گوشهای از عوامل رحمت الهی:
اگر به قرآن مراجعه کنیم وتنها جملههای «لعلّکم تُرحمون» را مورد دقّت نظر قرار دهیم، به بعضی از عوامل دریافت رحمت خواهیم رسید از جمله:
1- پیروی از خدا و رسول وکتاب آسمانی. «واطیعوا اللَّه و الرّسول...»(183)، «هذا کتاب... فاتّبعوه...لعلّکم ترحمون»(184)
2- اقامه نماز و پرداخت زکات. «اقیموا الصلوة واتوا الزکاة... لعلّکم ترحمون»(185)
3- ایجاد صلح وصفا میان مسلمانان. «فاصلحوا... لعلّکم ترحمون»
4- استغفار و توبه. «لولا تستغفرون اللّه لعلّکم ترحمون»(186)
5 - گوش جان سپردن به تلاوت قرآن. «و اذا قرأ القرآن فاستمعوا له... لعلّکم ترحمون»(187)
عوامل دریافت رحمت در روایات:
در روایاتی از پیامبر واهلبیتعلیهم السلام که عِدل قرآن هستند نیز برای مشمول رحمت خدا شدن سفارشاتی به چشم میخورد از جمله:
1- عیادت مؤمن بیمار. «مَن عادَ مؤمِناً خاضَ الرَّحمة خَوضاً»(188) هر کس به عیادت بیمار مؤمنی برود، غرق در رحمت الهی شده است.
2- کمک به ضعفا. «اِرحَموا ضُعفائکم و اطلبوا الرّحمة...»(189) به طبقه محروم رحم کنید و با این عمل خود، از خداوند طلب رحمت نمائید.
3- ترحّم به عیالمندان. در روایات بسیار سفارش شده است که به کسانی که دختران متعدّد دارند کمک کنید.
4- دعا، نماز، سخن نرم، دست دادن و معانقه با برادران دینی خود نیز از اسباب دریافت رحمت الهی است. (190)
5 - رفع گرفتاری مردم. در روایات میخوانیم: افراد گرفتاری که برای حل مشکل خود به شما مراجعه میکنند رحمت الهی هستند، آنان را رد نکنید.
(191)
146) محجّةالبیضاء.
147) یونس، 65.
148) بقره، 165.
149) بحار، ج 38، ص 335.
150) شرح ابن الحدید، ج 14، ص 214؛ بحار، ج 20، ص 121.
151) مؤمنون، 101.
152) حجر، 47.
153) نساء، 176.
154) بحار، ج 74، ص 167.
155) زخرف، 67.
156) بحار، ج 78، ص 71.
157) میزان الحکمه.
158) میزان الحکمة (اخوة)
159) کافی، ج 2، ص 133.
160) بحار، ج 74، ص 236.
161) تفسیر قمی، ج 1، ص 73.
162) تحف العقول، ص 171.
163) بحار، ج 10، ص 123.
164) هود، 46.
165) میزان الحکمه.
166) نساء، 128.
167) انفال، 1.
168) آلعمران، 103.
169) نساء، 35.
170) بقره، 208.
171) آل عمران، 103.
172) نساء، 129.
173) نساء، 85.
174) بحار، ج 69، ص 242.
175) مجادله، 10.
176) نساء، 114.
177) بقره، 224.
178) بقره، 182.
179) حجرات، 9.
180) بقره، 208.
181) مائده، 91.
182) نساء، 128.
183) آل عمران، 132.
184) انعام، 155.
185) نور، 56.
186) نمل، 46.
187) اعراف، 204.
188) وسائلالشیعه، ج 2، ص 415.
189) مستدرک، ج 9، ص 54.
190) وسائلالشیعه، ج 7، ص 31.
191) کافی، ج 2، ص 206.