-
۳۱۲
نکته اوّل:
سوره «مجادله» که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سورهای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «اللَّه» به کار رفته است. شایان توجه است که لفظ جلاله «اللَّه» در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است.
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سرّ و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «اللَّه» بدین صورت در این سوره به کار رفته است.
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را میخوانید، میگویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پارههای جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر میخورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او میشود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد. پس شما چگونه میگویید که پارههای جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهرا دادند، خود حضرت فرمودند: «... قَدْ سقیت السَّمّ وَ رَمیت بِکَبِدی فِی الطَّسْتِ...» (1) و یا فرمودند: «... لَقَدْ تَقَطَّعَتْ قَطْعَة قَطْعَة مِنْ کَبِدی...» (2)
همان گونه که میبینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت میفرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پارههای کبدم درون تشت ریخته شد.»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است.»
معمولاً چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست میآید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمیآید؛ یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پارههایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل میشود.
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان میگفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام میگوییم «وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ»، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و میافزاییم؟
این شخص میگوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«مَنْ قالَ بَعْدَ صَلوةِ الفَجْرِ وَ بَعْدَ صَلوةِ الظُّهْرِ: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و ءالِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»، لَم یمُتْ حَتَّی یدرِکَ الْقائِمَ مِن ءالِ مُحَّمَدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وءالِهِ؛ (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم»، نمیمیرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک میکند.»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است. امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم.
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی» میگوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرّف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم. برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرّف میشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن مینشستیم و چایی میخوردیم. برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم میرفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر میکردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو میکردند و فرش آنجا را پهن مینمودند و سماور را روشن و چای را آماده میکردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای میریختند. آن عالم میگفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما میکنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر مینمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمیدانم.» (4)
از خدا میخواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءاللَّه).
نکته پنجم:
گاهی در توسّلها و مرثیهها و نوحههای مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته میشود: «یا أَبُوالفَضْل أَدْرِکْنا» و یا در سر نوحهها گفته میشود: «یا أَبُوفاضِل، یا أَبُوفاضِل.»
قابل توجه است دو کلمه «أبوالفضل» و «أبوفاضل» از نظر دستوری مُضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «أب» پس از حرف یاءِ منادا قرار میگیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «أب» با آوردن حرف «ألف» در آخر آن نشان داده میشود (أبا) ، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا أبَاالفضْل أَدْرِکنا» و «یا أبافاضِل، یا أبا فاضِل»
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه» انجام میدهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامههای موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پسوُرد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر میگیرد.
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسوُرد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی» است.
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یادِ حضرت بودن، به یادْ بودنِ حضرت را ارمغانمان مینماید.
-------------
پاورقی:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا] ،ج 44، ص 158.
2) همان.
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77.
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98.
سوره «مجادله» که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سورهای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «اللَّه» به کار رفته است. شایان توجه است که لفظ جلاله «اللَّه» در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است.
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سرّ و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «اللَّه» بدین صورت در این سوره به کار رفته است.
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را میخوانید، میگویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پارههای جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر میخورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او میشود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد. پس شما چگونه میگویید که پارههای جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهرا دادند، خود حضرت فرمودند: «... قَدْ سقیت السَّمّ وَ رَمیت بِکَبِدی فِی الطَّسْتِ...» (1) و یا فرمودند: «... لَقَدْ تَقَطَّعَتْ قَطْعَة قَطْعَة مِنْ کَبِدی...» (2)
همان گونه که میبینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت میفرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پارههای کبدم درون تشت ریخته شد.»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است.»
معمولاً چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست میآید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمیآید؛ یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پارههایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل میشود.
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان میگفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام میگوییم «وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ»، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و میافزاییم؟
این شخص میگوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«مَنْ قالَ بَعْدَ صَلوةِ الفَجْرِ وَ بَعْدَ صَلوةِ الظُّهْرِ: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و ءالِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»، لَم یمُتْ حَتَّی یدرِکَ الْقائِمَ مِن ءالِ مُحَّمَدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وءالِهِ؛ (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم»، نمیمیرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک میکند.»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است. امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم.
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی» میگوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرّف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم. برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرّف میشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن مینشستیم و چایی میخوردیم. برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم میرفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر میکردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو میکردند و فرش آنجا را پهن مینمودند و سماور را روشن و چای را آماده میکردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای میریختند. آن عالم میگفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما میکنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر مینمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمیدانم.» (4)
از خدا میخواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءاللَّه).
نکته پنجم:
گاهی در توسّلها و مرثیهها و نوحههای مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته میشود: «یا أَبُوالفَضْل أَدْرِکْنا» و یا در سر نوحهها گفته میشود: «یا أَبُوفاضِل، یا أَبُوفاضِل.»
قابل توجه است دو کلمه «أبوالفضل» و «أبوفاضل» از نظر دستوری مُضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «أب» پس از حرف یاءِ منادا قرار میگیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «أب» با آوردن حرف «ألف» در آخر آن نشان داده میشود (أبا) ، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا أبَاالفضْل أَدْرِکنا» و «یا أبافاضِل، یا أبا فاضِل»
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه» انجام میدهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامههای موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پسوُرد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر میگیرد.
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسوُرد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی» است.
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یادِ حضرت بودن، به یادْ بودنِ حضرت را ارمغانمان مینماید.
-------------
پاورقی:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا] ،ج 44، ص 158.
2) همان.
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77.
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98.