-
۲۷۱
روز آشتی با طبیعت را تبدیل کردهایم به جریان زبالهها در رود، به شکستن شاخهها در حالی که به امید بهار شکوفه باران شدهاند، به شستن ماشین در آب جاری رودخانهها، به عوض کردن روغن خودرویمان در حاشیه چمنزار سرسبز، کندن گلها و مشاهده پژمردگیهایشان.
آشتی با طبیعت را خلاصه کردهایم در بیشمار قوطی کنسرو رها شده روی خاک، در مراتعی که با خطوط عبور ماشینها مزین شدهاند، در درختان سوخته، لنگه کفشهای رها شده در آب و ... آری؛ این شیوه ماست در پاسداشت روز طبیعت!
بعد از روز ۱۳ فروردین، به هر منطقه ییلاقی و سرسبز مشهد که قدم بگذاری از اخلمد تا زشک، طرقبه، شاندیز، بند فریمان، آبقد، فردوسی، ازغد، بند گلستان، حصار، وکیل آباد و تمام مناطق طبیعی اطراف مشهد وضع همین است. احساس میکنی آدمهایی پا به این مناطق گذاشتهاند که با سرزمین ما دشمنی داشتهاند. آدمهایی که همراه با خانوادهشان ساعتها کنار جریان جاری رود نشستهاند، غذا خوردهاند، بازی کردهاند، گفتهاند، خندیدهاند و دست آخر پوست پفک و بطری نوشابه و قوطی کنسرو از خود بر جای گذاشتهاند. از خودت میپرسی واقعاً خیلی سخت است که زبالهها را داخل کیسه پلاستیکی بریزی و با خودت به شهر برگردانی؟
با هر شهروندی - از ۴ ساله تا ۸۰ ساله- که صحبت میکنم، عقیده دارد ریختن زباله در طبیعت زشت و ناپسند است؛ همه این آدمهای خوب به گفته خودشان زباله را داخل کیسه پلاستیکی میکنند و با خودشان به شهر برمیگردانند. هیچ کس نیست که انداختن زبالهها به طبیعت را به گردن بگیرد و حتی همگی از نامهربانی با طبیعت گله دارند.
به گفته مدیرعامل سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری مشهد در روز ۱۳ فروردین ۱۳۶۶ تن زباله از طبیعت جمعآوری شده که نسبت به سال گذشته ۲۲.۷۳ درصد رشد داشته است.
پس این همه زباله از کجا میآید؟ آیا گناه آن بر گردن کسی غیر از خود ماست؟
در این روز، ۳۰۰۰ کیسه زباله بین مردم توزیع شده و در ۲۳ پایگاه هم نیروی کارشناس ما با مردم در خصوص محیط زیست و فواید بازیافت صحبت کردهاند.
وضعیت وکیل آباد، حصار و بند گلستان به خوبی نشان میدهد که سیزدهم روز آشتی با طبیعت بوده است؛ همه جا با زباله رنگین شده است!
پیرمردی که مسوول جمعآوری زباله در پارک وکیلآباد است، میگوید: هفت سال است که بعد از روز ۱۳ اینجا میآیم و زبالهها را جمعآوری میکنم و سال به سال وضع بدتر میشود.
این کارگر خدماتی شهرداری ادامه میدهد: از ساعت ۷ صبح تا الان ۲ ماشین زباله جمع کردهام و فکر میکنم کار تا ۳ - ۲ روز دیگر هم ادامه داشته باشد.
ملتمسانه از مردم خواهش میکند: طبیعت را هم مثل خانه خودتان بدانید و زبالهها را اینطور بیملاحظه همه جا رها نکنید.
کارگر دیگری میگوید: زبالهها بیشتر از این که داخل سطل زباله باشند، روی زمین ریخته شدهاند.
اینطور که به نظر میرسد دل پری از بیتوجهی مردم دارد: به مردم کیسه پلاستیکی میدهیم، با این حال باز هم زبالهها را روی زمین میریزند.
مدیر پارک وکیلآباد مشهد نیز میگوید: روز ۱۳ فروردین ۳۰۰ هزار نفر به این پارک آمدهاند که جمعیتی در حد انفجار است.
به گفته علی گلمکانی، تاکنون ۴۰ تن زباله از داخل پارک جمعآوری شده که برابر با میزان زباله یک منطقه شهری است.
وی اضافه میکند: همچنان ۶۰ نیروی کارگری مشغول جمعآوری زبالهها هستند.
وی با بیان اینکه در یک روز معمولی به طور متوسط ۱۲ تن زباله در پارک جمعآوری میشود، میگوید: در روز ۱۳ فروردین، این عدد ۴ تا ۵ برابر میشود.
وی میگوید: فرهنگ مردم مشهد به نسبت گذشته بهتر شده است ولی هنوز مشکل زیادی در این خصوص داریم. مردم هنوز زیر تابلو ورود به فضای سبز ممنوع اتراق میکنند و هنوز زباله را کنار سطلهای آشغال میاندازند.
فاطمه طوسی، یکی از فعالان محیط زیست عقیده دارد: هر چند مردم بیشتر از گذشته سفر میکنند اما سیر و سیاحتهایشان از روی شناخت نیست و مردم هنوز اهمیتی به تأثیر مثبت طبیعت بر روح و روانشان نمیدهند.
وی با بیان اینکه رفتار مردم با طبیعت اصلاً بهتر نشده است، میافزاید: سابقاً مردم بیشتر برای طبیعت ارزش قائل بودند و الان نه تنها فرهنگ طبیعت دوستی تقویت نمیشود بلکه بیشتر از گذشته مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
وی با تاکید بر اینکه آموزش احترام به طبیعت باید از مهدکودکها آغاز شود، میافزاید: دولت میتواند نقش اساسی در زمینه آموزش داشته باشد ولی متاسفانه هم دولت و هم خود مردم در این زمینه کوتاهی میکنند، تشکلهای مردم نهاد نیز نقش کمرنگی در این زمینه دارند و چندان مؤثر عمل نمیکنند.
طوسی میگوید: لازم است درسی تحت عنوان حمایت از طبیعت در مدارس تدریس شود.
بله ... حقیقت تلخ این است: ایرانیها هر سال در روز طبیعت ۱۵ تا ۳۰ درصد از طبیعت سرزمینشان را تخریب میکنند. پیامدهایی این گردشگری نامطلوب میتواند از تخریب ناشی از سد و جاده و سازههای بتونی بیشتر باشد. بطری نوشابهای که در طبیعت رها میشود، تا ۴۵۰ سال بعد همان جا میماند بدون اینکه تجزیه شود. تجزیه بطریهای شیشهای ۵۰۰ سال، قوطیهای کنسرو ۲۰۰ سال و مواد پلاستیکی ۳۰۰ سال زمان میبرد و با این حساب آسیبی که سهل انگاری و بی توجهی ما به طبیعت میزند جبران ناپذیر است و برای سالها و سالها فرزندانمان را از دیدن جلوههای بی همتای طبیعت محروم میکند.
به راستی آیا ما آدمهای ظالمی نیستیم؟ آیا به اندازه کافی باشعور نیستیم که درک کنیم هر تکه از سرزمین خود را باید همچون گنجی بیهمتا حفظ کنیم و نگذاریم ذرهای غبار نازیبایی بر حتی یک صدم از خاکش بنشیند؟